Tuesday, November 27, 2012

تصویر متفاوتی از شهدای تهرانی

امروز تصویر متفاوتی را از شهدای تهرانی دوران جنگ دیدم. در جلسه علنی شورای شهر، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ آماری از شهدای شهر ارایه داد. از جمله اینکه:
در تهران 1149 خانواده دارای دو شهید هستند و در میان آنها 21 خانواده فقط دو پسر داشته اند که هر دو شهید شده اند؛
55 خانواده سه شهید داده اند؛
10 خانواده دارای 4 شهید و یا بیشتر هستند؛
371 خانواده هم تنها پسرشان شهید شده که در میان آنها 15 خانواده تک فرزند بوده اند.
اکنون دنیا شکی ندارد که پیروزی در آن جنگ را مردم و جوانان ایرانی به دست آوردند. این مباد که مشکلات امروز و زخم های دیروز باعث فراموشی این هویت تاریخی و نمادهای مقاومت و صبوری ملی شود. وقتی ایران هشت سال در معرض تجاوز و اشغال بیگانه قرار داشت، برخی فرار را بر قرار ترجیح دادند، بعضی کنج عافیت خزیدند و از تیرکش حادثه در امان ماندند، عده ای به پشتیبانی جبهه ها و کمک رسانی رفتند و گروهی نیز همه هستی خود را به صحنه برده و با تمام وجود به استقبال خطر رفتند؛ آنها از جان عزیز و زندگی شیرین دست شستند تا ایران بماند و به اشغال صدام درنیاید؛ آنها ایران را آزاد و آباد و دور از سستی و تباهی و فساد می خواستند و آنها رفتند تا شرافت و عزت ره آورد امنیت و عدالت برای ما باشد...

Sunday, November 25, 2012

علی اصغر؛ برای حمایت از کودکان جهان

دردناک ترین فاجعه در جنگ ها، کشتار و آسیب به کودکان است. همیشه کودکان، بسته به نوع و گستره نبردها آسیب دیده و به انواع مختلف قربانی درگیری های مسلحانه بوده اند. در دهه های گذشته نیز هزاران کودک در جنگ ها کشته شده و تعداد بیشتری مجروح و یا برای همه عمر معلول شده اند.
براساس آماری از یونیسف که چند سال پیش منتشر شد در دهه های اخیر حدود دو میلیون کودک کشته، چهار و نیم میلیون مجروح، 12 میلیون بی خانمان، یک میلیون یتیم و 10 میلیون کودک دچار آسیب های روانی شده اند.
تصاویر کودکان و دانش آموزان دزفولی یا بروجردی که در بمباران های صدام حسین کشته شدند، یا آنچه بر سر صدها کودک افغان، فلسطینی، سوری و ... می رود همیشه زنده خواهد ماند؛ مانند آنچه در روزهای اخیر در غزه گذشت.
در روزهای عزاداری برای امام حسین (ع) از علی اصغر، کوچک ترین فرزند ایشان فراوان یاد می شود. امسال هم روز هشتم محرم طی مراسمی به شهادت علی اصغر کودک شش ماهه امام حسین پرداخته شد. از نمادهای مظلومیت و یادآور فداکاری های خاندان پیامبر برای امر به معروف، نهی از منکر، مقابله با ظلم و اصلاح انحرافات در دین خداوند، تحمل قساوتی است که دنیاپرستان مدعی مسلمانی و دینداری مرتکب شده و از کشتن کودک شش ماهه نیز نگذشتند.
علی اصغر، کودک شهید کربلا نمادی برای بشر در دورانی است که هنوز به رغم همه ادعاها و شعارها نتوانسته جلوی کشتار و آسیب کودکان در جنگ ها را بگیرد. او نمادی است بر ضرورت حمایت از کودکان در درگیری های مسلحانه و جنگ ها که باید از مناقشات محفوظ بمانند.

Sunday, November 18, 2012

تسویل، از عاشورا تا امروز


یکی از ترفندهای دنیای تبلیغات در رسانه ها، «زیبا جلوه دادن» امری برای جلب نظر مخاطبین یا خریداران است. این روش می تواند برای تبلیغ کالا یا نوعی خدمت و حتی انتخاب تفکر یا فرد و گروهی در عرصه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به کار گرفته شود.
اگر تبلیغ در مورد کالایی استاندارد و با کیفیت بالا باشد، واقعیت بیان می شود. ولی تبلیغ خلاف ماهیت و محتوای کالا یا موضوع، در هیچ جامعه ای پسندیده نبوده و کاری غیراخلاقی به حساب می آید. تبلیغ خلاف از روی عمد و با نیت فریب را «غش در معامله» هم می گویند. غش در معامله ریشه های رفتاری و اخلاقی دارد؛ فردی که برای رسیدن به خواسته های خود واقعیت را طور دیگری جلوه می دهد و زشت را زیبا می کند و برای این کار ادله و قرائن نیز می آورد، ویژگی ها و توانایی هایی در قلب حقیقت دارد.
زیبا جلوه دادن امر زشت در تعابیر قرآنی «سول» نامیده شده و «تسویل» در المعانی به مفهوم زینت دادن به امر خطا آمده است. قرآن کریم در چهار مورد به این موضوع اشاره دارد. از جمله ماجرای گوساله سامری و زیبا جلوه دادن کار زشت گوساله پرستی در سوره طه که کسانی با استفاده از زینت های مصادره شده از فرعونیان و قدری از رد پای فرستاده خدا، مردم را فریب داده و توانستند ماجرای زشت گوساله سامری را زیبا جلوه دهند و مردم را به پرستش گوساله وادارند.  
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّگفتند ما به اختيار خود با تو خلاف وعده نكرديم ولى از زينت‏آلات قوم بارهايى سنگين بر دوش داشتيم و آنها را افكنديم و [خود] سامرى [هم زينت‏آلاتش را] همين گونه بينداخت(۸۷)
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي- گفت به چيزى كه [ديگران] به آن پى نبردند پى بردم و به قدر مشتى از رد پاى فرستاده خدا جبرئيل برداشتم و آن را در پيكر [گوساله] انداختم و نفس من برايم چنين فريبكارى كرد. (۹۶)
قرآن کریم در سوره یوسف نیز می فرماید وقتی برادران پیراهن یوسف را با خون آغشته کردند تا یعقوب پیامبر را فریب دهند، او گفت: امری را نفس شما زینت کرده است.
حضرت یعقوب، وقتی بنیامین (برادر یوسف) نیز گرفتار شد، داستانی را از پسرانش شنید که واقعه اصلی را طور دیگری جلوه می داد.
وَجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ - و پيراهنش را [آغشته] به خونى دروغين آوردند، [یعقوب] گفت [نه] بلكه نفس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است، اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصيف مى‏كنيد خدا يارى‏ده است (۱۸)
آیه 25 سوره محمد در اشاره ای کلی به آرزوهای دور و دراز، آن را به «تسویل شیطان» تعبیر می کند: إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ - بى‏گمان كسانى كه پس از آنكه [راه] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت] پشت كردند شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت- بى‏گمان كسانى كه پس از آنكه [راه] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت] پشت كردند شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت.
تقارن آیات مختلف در این مورد نشان می دهد که نفس آدمی و شیطان در زیبا جلوه دادن امور زشت نقش اساسی دارد. انسان ها بر اساس فطرت و وجدان بیدار خویش، زشتی، دروغ و فریب را نمی پسندند. بنابراین پدیده های ناپسند یا باید توجیه و یا زیبا جلوه داده شوند و زشتی آنها در پس پرده فریب خویش یا دیگری پنهان شود.
تاریخ بشر نیز بیانگر این واقعیت است که هزاران بار از این روش برای فریب مردم استفاده شده است. اما هر بار اگر چه برای دوره کوتاهی مردم تسویل را پذیرفتند، بعد از مدتی به حقیقت پی بردند. به عنوان مثال در دوران معاصر، تلاش مزورانه حکومت ها برای جلب حمایت مردم آلمان از نازیسم یا حمایت مردم اروپا از آپارتاید و یا بخشی از آمریکایی ها از نژادپرستی نمونه ای از تسویل در موضوعات اجتماعی و سیاسی است.
در تاریخ اسلام از شاخص ترین وقایع در این زمینه، تلاش بنی امیه برای «زیبا جلوه دادن» جنگ با خاندان پیامبر و به شهادت رساندن امام حسین و اصحاب ایشان بوده است. برای اینکار بنی امیه تلاش زیادی کرد و به طور نمونه ادعا شد که خاندان پیامبر خارجی یا شورشی بودند. تبلیغات فراوان کردند تا هم مردم را فریب دهند و هم خودی ها را توجیه و به مقابله با خانواده رسول الله راضی سازند. همه ابزارهای موجود در روزگار اموی به کار افتاد تا آن همه دروغ و فریب «زیبا» جلوه داده شود. حتی تبریک گفتن در این روز را رایج کردند (يَوْمٌ تَبرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَيَّةَ) و با برگزاری چندین هزار منبر و جلسه که در حکم رسانه های آن زمان بودند، حقیقت ماجرای عاشورا را دگرگون جلوه دادند.
امروزه البته ابعاد پدیده رسانه به عنوان مولفه شکل دهنده افکار عمومی، شرایط پیچیده و خاصی را داراست. علوم ارتباطات امروز به طور تخصصی و حرفه ای با شیوه های ارائه خبر و اثرگذاری بر مخاطب دایره این فریب ها را گسترده تر و ظریف تر کرده است. به علاوه اینترنت و شبکه های اجتماعی ممکن است با کارکردی که دارند خطر تسویل را جدی تر کنند. نهادهای قدرت و حکومت های فاسد بیشترین بهره برداری را امروزه از رسانه برای سرپوش نهادن بر خطاهای خود و زیبا جلوه دادن زشتی ها و ناکارآمدی ها دارند و از اینجاست که اهمیت استقلال رسانه و جریان آزاد اطلاع رسانی برای تحقق حکمرانی کارآمد، مردم سالار و سالم اهمیت می یابد.
نظام های مردم سالار برای مقابله با جریان تسویل، تدابیری که به افزایش شفافیت و پاسخگویی تعبیر می شود دنبال می کنند تا رسانه ها و جامعه مدنی با نظارت و راهبری دقیق تر جریانات قدرت و ثروت، مانع از بهره برداری زر و زور و تزویر با ابزار تسویل شوند. به نظر می رسد مواجهه نفس با شیطان که  مورد اشاره متفکرین دینی و محور اصلی مباحث اخلاقی بوده، در این موضوع بیشترین نمود را داشته باشد. در واقع روند فزاینده به کارگیری تسویل در دنیای رسانه و جهان سیاست، نمایه ای از اضمحلال اخلاقی و سقوط ارزش های انسانی است. به ویژه آنکه قدرت ها و حکومت ها اکنون برای تداوم قدرت از این رفتار و شیوه غلط با استفاده از ابزار رسانه بیشترین بهره را می برند.  
انتشار یافته در روزنامه قانون شنبه 27 آبان 


Sunday, November 4, 2012

روایت کامل از: آرگو؛ روایتی امریکایی

امروز یادداشتی با عنوان «آرگو؛ روایتی امریکایی» در روزنامه آرمان منتشر شده است. این یادداشت در مورد فیلم پر سر و صدای هالیوود از ماجرای 13 آبان است که هفته گذشته آن را دیدم و درباره اش با مجله چلچراغ به همراه آقای کمال تبریزی مصاحبه کردم و همچنین این یادداشت را به روزنامه آرمان دادم. 
اما چند خطی در این یادداشت حذف شده یا جا افتاده که بسیار مهم است. بنابراین متن کامل یادداشت را در زیر آورده و خطوط جا افتاده را با  تغییر رنگ مشخص کرده ام ... این تنها یک سئوال است؛ یک سئوال از رسانه ملی ... برای اینکه از خود بپرسیم آیا اگر ما به سوژه آرگو می پرداختیم مانند هالیوود تاریخ را تحریف می کردیم یا نه؟

آرگو؛ روایتی امریکایی
                                                                                                          
این روزها فیلم «آرگو»، کار مشترک بن افلک و جرج کلونی محور بحث بسیاری از محافل سیاسی و هنری است. آرگو به داستان فرار 6 دیپلمات آمریکایی پس از واقعه 13 آبان می پردازد که با پاسپورت های جعلی و تحت پوشش یک گروه فیلم سازی از ایران خارج می شوند. این فیلم اگر چه ویژگی هایی از فیلم های پرتحرک و اکشن هالیوودی دارد و در اولین روزهای اکران، رتبه خوبی در گیشه کسب کرده، ولی گرفتار ضعف هایی است که از دید منتقدان بی طرف پنهان نمانده و این روزها در میان نقدها به چشم می خورد.
آرگو می خواهد تاریخ را روایت کند و با این ادعا، در مقدمه کوتاه ابتدای فیلم به طور بسیار خلاصه و غیردقیق به مداخله آمریکا در ایران، کودتای 28 مرداد و حمایت از رژیم غیردمکراتیک شاه می پردازد. اما این روایتی اصیل و بی طرفانه نیست. زیرا با بکارگیری انیمیشن به طور سطحی از اهمیت حوادثی که 25 سال دیکتاتوری و خفقان را بر 30 میلیون شهروند ایرانی به خاطر تامین منافع آمریکا حاکم کرد، می گذرد.
در این فیلم اگر بتوان از تخلفات آشکار مدعیان پایبندی به قوانین بین المللی در جعل پاسپورت یا جعل مهرها و فرم های فرودگاه گذشت، از کم توجهی به تاریخ معاصر نمی توان به راحتی عبور کرد. صحنه های آغاز فیلم، بازسازی صحنه ای از تجمع هیجان زده عده ای است که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. آرگو حتی از فیلم مستند و معروف حرکت آرام و منظم تعداد محدودی از دانشجویان مقابل سفارت آمریکا که منجر به ورود آنها به سفارت بوده استفاده نکرده تا اینگونه القا کند که جمعیت اشغال کننده سفارت آمریکا خشن و عصبی بوده و ترکیب دانشجویی نداشته است. این موضوع البته شامل کل فیلم می شود، به طوری که تلاش شده ماهیت دانشجویی این حرکت انعکاس نیابد؛ تا آنجا که در دیالوگی گفته می شود: آنها خواندن و نوشتن می دانند و متوجه تعداد کارکنان می شوند.
به بیان دیگر آرگو سعی دارد چهره ای خشونت طلب، عصبانی و غیرمتشکل از اشغال کنندگان ارایه دهد. چنانچه در میانه فیلم نیز، صحنه هایی القاء کننده رفتارهای خشن ایرانیان با گروگان ها است. در حالی که این چهره و چنین فضایی با فیلم ها، عکس ها و مستندات واقعه مغایرت دارد. همچنین بازسازی خیابان های تهران، علائم، نشانه ها و حتی دیالوگ های فارسی بازیگران نقش ایرانی حرفه ای و طبیعی نیست. به طوری که هر کسی کمترین آشنایی با ایران داشته باشد متوجه استفاده از مشاوران ضعیف و ناوارد برای فیلم می شود. فیلمنامه نیز به دلیل رویکرد جانبدارانه و عدم پایبندی به اصالت تاریخی ضعف های فراوان دارد که در این مجال امکان پرداختن به آن نیست.
همه این مسایل به جنبه تبلیغاتی آرگو دامن زده، به طوری که به راحتی تداعی کننده فیلم های سفارشی حکومتی شده و تا حد فیلمی غیر واقعی به سفارش CIA  تنزل یافته است. به این ترتیب هالیوود در این ماجرا به خدمتCIA  به عنوان یکی از مخوف ترین دستگاههای اطلاعاتی جهان در آمده و از جایگاه هنر مستقل و حرفه ای افول کرده است که البته اولین بار نیست. این امر لطمه بزرگی به اعتبار هنرمندان مستقل هالیوود و سینمای آمریکا بوده و شاید علت کنار کشیدن جرج کلونی را از کارگردانی آرگو (و باقی ماندن فقط به عنوان یکی از تهیه کنندگان) باید در همین مسئله جستجو کرد. چنانچه برخی منتقدین هم تولید فیلم آرگو را 32 سال پس از ماجرایی که به گفته بسیاری از سیاستمداران تحقیرآمیزترین شکست امریکا در مواجهه غیر نظامی با حریفان خود بوده، تلاشی برای جبران این تحقیر از طریق القای موفقیت یک حرکت مداخله جویانه قلمداد کرده اند. این در حالی است که پیش از رسیدن شش دیپلمات فراری به خاک آمریکا، تعداد بیشتری از زنان و سیاهپوستان شاغل سفارت امریکا در تهران که در میان گروگان ها بودند به دستور امام خمینی آزاد شده و به کشورشان بازگشتند.
از طرف دیگر متاسفانه سینمای ایران یا رسانه ملی نیز هرگز برای موضوع انقلاب دوم آن گونه که شایسته پرداختن بوده اقدام نکرده اند. از همین رو دلایل تاریخی این حرکت و واقعیت های ماجرای 13 آبان 58 اعم از نقاط قوت و ضعف آن به محاق کشیده شده است. البته رسانه ملی در قالب مصاحبه ها و گزارشاتی تلاش هایی در این زمینه داشته، ولی بعضا به تحریف و اشتباهاتی تاریخی دچار شده که گاه ناشی از نگاه غیرحرفه ای و گاه برخوردهای جانبدارانه سیاسی بوده است. به ویژه در مورد معرفی چهره های شاخص و شورای مرکزی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که از مدت ها قبل به خاطر مواضع اصلاح طلبانه ممنوع التصویر بوده و امکان طرح دیدگاه های خود را نداشته اند.
این رویکرد رسانه ملی شاید دلیل عدم پیگیری تولید فیلمی در مورد این واقعه نیز باشد که حدود 5 سال پیش از طرف مقام رهبری در پاسخ به نامه تعدادی از دانشجویان مورد استقبال قرار گرفت و به رسانه ملی ارجاع شد. اینک در حالی که آرگو سالن های سینماهای جهان را تسخیر می کند، معلوم نیست آن مکاتبات برای ساخت فیلمی متکی به مستندات تاریخی در کدام کشو یا بایگانی رسانه ملی خاک می خورد؛ فیلمی که می توانست در عین جذابیت و حفظ جنبه های حرفه ای، تصویری واقع بینانه و نه تبلیغاتی از زاویه ای جهانی ارائه دهد. اما به دلیل نیاز مبرم چنین اثری به منابع مالی، سینماگران مستقل امکان ساخت خصوصی آن را ندارند.  
در هر حال امروز یک سئوال با هر یک از دو طرف ماجرا، قابل طرح است؛ یکی از آقای جرج کلونی که آیا حاضر است فیلمی در مورد کودتای 28 مرداد یا 50 مهمان از میان مردم امریکا که همزمان با ماجرای گروگان ها دعوت شدند و مهمان دانشجویان بودند، بسازد؟ و دیگری از آقای ضرغامی که آیا آمادگی دارد فیلمی از ماجرای 13 آبان بسازد که نقش هیچیک از بازیگران اصلی واقعه مانند آقایان محمد موسوی خویینی ها، محسن میردامادی، محسن امین زاده و بهزاد نبوی حذف نشود؟
نکته پایانی اینکه به نظر می رسد فیلم آرگو در شرایطی که امریکا و اسرائیل با تهدیدات و تحریم های روزافزون مردم ایران را در تنگنا قرار داده اند، سعی دارد با تصویرسازی منفی به افزایش تنش ها و آماده سازی افکار عمومی امریکا علیه ایران دامن بزند. بنابراین انتظار می رود چنین سیاستی از سوی هنرمندان مستقل و سینمای آزاد آمریکا مورد نقد قرار گیرد و در این شرایط حساس، گامی برای ترویج صلح و فضای ضد جنگ - مانند آنچه برخی شخصیت های سینمایی در آستانه جنگ عراق انجام دادند- برداشته شود. شخصیت های مستقل می بایست برای گسترش فهم مشترک میان ملت ها و درک صحیح متقابل از این واقعه تاریخی در روابط ایران و آمریکا تلاش کنند و در جهت تضعیف جنگ طلبان و مستبدان جهان گام بردارند.