Thursday, March 29, 2012

آیا خدا کافی نیست؟

تعریف واژه های «ظلم» و «احسان» یا «ظالم» و «محسن» در قرآن کریم سیاق خاص خود را دارد و داوری در این مورد که چه کسی ظالم است و چه کسی محسن در نهایت از سوی خداوند صورت می گیرد. در آیات 32 تا 36 سوره «زمر» - که آیاتش در مباحث قرآنی بسیار مورد استفاده قرار می گیرد - درباره ظلم و ظالم ترین افراد تعاریف در خور تاملی ارایه شده است. در این آیات می خوانیم ظالم ترین افراد کسانی هستند که به خدا دروغ می بندند و پیام راست و درستی را که برایشان آمده تکذیب کرده و به آن نسبت دروغ می دهند.

و کیست ستمکارتر از آن که دروغ به خدا نسبت دهد و کلام راست را که به او رسیده است دروغ شمرد؟ آیا در دوزخ جایگاهی برای انکارورزان نیست؟ (۳۲)

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ ﴿۳۲
اما آنان که راستی را عرضه و تصدیق کنند، پروا پیشه اند (۳۳)

وَالَّذِي جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿۳۳
هر چه بخواهند نزد پروردگارشان دارند، اين است پاداش نيكوكاران (۳۴)

لَهُم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۴
تا خدا بدترين رفتارشان را از {کارنامه} آنان بزداید و به قیاس بهترین اعمالشان آنان را پاداش دهد(۳۵)

لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۳۵
مگر خدا برای دفاع از بنده اش کافی نیست که ترا از غیر خدا می ترسانند و هر که را خدا گمراه کند هیچ راهنمایی نخواهد داشت (۳۶)


أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۳۶
به تعبیر علامه طباطبایی، بزرگی و کوچکی ظلم با توجه به متعلق ظلم فرق می کند و هر قدر متعلق آن بزرگ تر باشد به همان نسبت، ظلم بزرگ تری صورت می گیرد. پس آنان که به خدا دروغ می بندند بزرگ ترین ظلم ها را مرتکب می شوند.
سپس آیات به متقین و محسنین اشاره می کند؛ «آنان که صدق و راستی را عرضه و تصدیق کنند». می بینیم در تعریف تقوی قرآن کریم تعبیر جالبی دارد: کسی که همراه راستی و درستی است متقی به حساب می آید؛ کسی که راستی را با خود می آورد و به آن باور دارد از محسنین است؛ درست در نقطه مقابل ظالمین و کفاری که حقیقت را تکذیب می کنند.
در آیه بعدی خداوند وعده می دهد که از رفتارها و اعمال نادرست متقین و محسنین بگذرد و پاداش آنها را براساس کارهای خوبشان بدهد.
به نظر می رسد که البته متقین و محسنین برای پایداری بر مسیر صدق، دچار تهدیداتی می شوند که آیه می فرماید «آنها را از غیر خدا می ترسانند». همین جاست که تکلیف مقدمات قبلی روشن می شود و وعده می دهد که «خدا برای بنده اش کافیست».
در کشاکش میان ظالمین و محسنین می بینم همانها که به خدا دروغ بستند و نیکوکاران را تهدید کرده و از غیر خدا ترساندند، راهشان و سعی شان به شرک و شریک قرار دادن برای خدا منتهی می شود. ظالمین فکر می کنند که خدا کافی نیست و دیگرانی را همپای قدرت، حاکمیت و علم او می بینند که توان اداره امور دنیایشان را دارند و بنابراین در مقابل آنها که غیرخدایند کرنش می کنند.
اما برای آنان که به دنبال راستی هستند، درستی را باور دارند و در راه دفاع از صدق و حقیقت سختی ها، گرفتاری ها و محدودیت ها را تحمل می کنند، چه سخنی اطمینان بخش تر از این که خدا برای بنده اش کافیست.

Monday, March 19, 2012

نوروز 1391 مبارک


آمد بهار جان ها، ای شاخ تر به رقص آ
چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر به رقص آ

چوگان زلف دیدی، چون گوی در رسیدی
از پا و سر بریدی، بی پا و سر به رقص آ
تیغی به دست خونی، آمد مرا که چونی
گفتم بیا که خیر است، گفتا نه، شر، به رقص آ
 پایان جنگ آمد، آواز چنگ آمد 
یوسف ز چاه آمد، ای بی هنر به رقص آ

تا چند وعده باشد؟ وین سر به سجده باشد؟
هجرم ببرده باشد رنگ و اثر؟ به رقص آ
 کی باشد آن زمانی گوید مرا فلانی
کای بی خبر فنا شو، ای با خبر به رقص آ
طاووس ما در آید، وان رنگ ها بر آید
با مرغ جان سراید: بی بال و پر به رقص آ

                                                    «مولانا»
                                                                                           نوروزتان پایدار و پیروز

Monday, March 12, 2012

خاتمی، خاتمی است


این روزها سخن از «رای خاتمی» فراوان است؛ پر آوازه ترین رای انتخابات مجلس نهم. برخی معتقدند که سید محمد خاتمی با این کار قدرت جبهه اصلاحات را به نمایش گذاشت که تنها با یک رای می تواند معادله بازی را تغییر دهد. در عین حال خیل گسترده ای را به نقد خود بکشاند و در اثنای فضای سرد و یکطرفه سیاسی، گفتمان گرم و چندجانبه ای را به وجود آورد؛ فضایی که اصلاحات در آن با سعه صدر و بزرگ منشی پذیرای تندترین و تلخ ترین انتقادات باشد.
رای خاتمی این پیام آشکار را با خود داشت که اصلاح طلبان با پشتوانه مردمی خود حاضر به ائتلاف برای حل و فصل معضلات کشور و ترسیم آینده ای بهتر هستند. او نشان داد که به رغم تلاش بدخواهان برای وانمود کردن اینکه خاتمی و اصلاحات محلی از اعراب ندارند، نظرش مورد توجه و تعیین کننده است و بازتاب رای او نشان داد که اصلاحات زنده است.تجربه کاری با خاتمی برای من روشن کرده که باید در برابر تصمیمات او صبور بود، قضاوت عجولانه نکرد و صداقت او را باور داشت. چرا که خاتمی در دشوارترین شرایط، جز این با مردم عمل نکرد. خاتمی همواره یک اصلاح طلب اهل مفاهمه و گفتگو و مدارا بوده است. او به گفتگو به عنوان راهکار برون رفت از بحران ها، سوءتفاهم ها و اشتباهات نگاه می کند. خاتمی به عنوان یک مصلح اجتماعی و سیاسی هرگز به انسداد سیاسی و جاده یکطرفه اقتدار قائل نبوده و در تصمیماتش گاهی فردی را می توان مشاهده کرد که متعلق به آینده است.
با شناختی که از خاتمی دارم مطمئن هستم به پشتوانه تحلیل عمیق و همه جانبه از شرایط کشور و نیت خیر، تصمیمی گرفته که به همگرایی نیروهای دلسوز ایران و انقلاب و حذف بدخواهان خشونت طلب از معادلات کنونی، نزدیک تر است. خاتمی ثابت کرده دغدغه هایش کمتر از دل نگرانی های دیگر فعالین و تلاشگران عرصه پیشرفت کشور نیست. در این میان اگر افراد یا گروههایی تصور می کنند با اوج گرفتن انتقادات جبهه اصلاحات بعد از انتخابات 88 و افزایش بی سابقه فشارها و جفاها بر آن، جریان اصلاحات از انقلاب اسلامی عبور کرده است، اشتباه کرده اند. چرا که چنین برداشتی از مواضع و خط مشی ایشان طی این دوران دریافت نمی شود. ضمن اینکه خاتمی از درد مردم و رنج ها و آسیب های وارده به آنها دور نبوده و ارتباطات خود با طیف های متنوع مردم و سیاسیون حفظ کرده است.
خاتمی در لحظه رای دادن به یقین دستاوردهای کشور و حرکت های مثبت در عرصه های علمی، فرهنگی، صنعتی و هنری را به خصوص در سال های قبل از دولت نهم و دهم، در کنار همه لغزش های غیرقابل توجیه به یاد داشته است. خاتمی هزینه های سنگین انقلاب اسلامی، شهدای انقلاب و دوران جنگ تحمیلی را هنگام انداختن رای پیش چشم داشته، چنانچه جفای به این آرمان ها و ارزش های والای اخلاقی را نیز از سوی جناح ها و گروههای مدعی، می دیده است. خاتمی در هنگامه رای، رنج و تلاش ملت ایران برای رسیدن به قله های رشد و پیشرفت را حس کرده و از طرفی تلاش عده ای برای مصادره همه عظمت ایران و انقلاب را به نام خود،دیده است. خاتمی هجمه های سنگین آمریکا و اسرائیل و هم پیمایانشان و بیش از 45 پایگاه نظامی آنها را در همسایگی ایران، در کنار دیپلماسی ناموفق کنونی می دید. خاتمی می دید که مردم را به عنوان تهدید خارجی به وحدت می خوانند، در حالیکه احترام به کرامت ذاتی انسان ها و عقاید و حقوق آنها وحدت بخش تر و اقتدارآور تر بود.
خاتمی به هنگام رای دادن، عوارض بلند مدت انسانی، اقتصادی و اجتماعی دخالت و اشغال نظامی را در عراق و افغانستان می دید؛ او نتایج بهار عربی یا بیداری اسلامی - هر کدام که بنامیم - را مرور می کرد وبه عوارض خشونت ها و جنگ های داخلی به ویژه در جوامع اسلامی واقف بود که تصمیم به حفظ خط مشی اصلاح طلبانه و معتدل خود گرفت.
خاتمی آرزوی ایرانی آباد و مستقل برای همه ایرانیان، حتی تندروها و مخالفینی را در سر دارد که بارها به او جفا کردند؛ چه آنانی که دین را سخت گیرانه تلقی می کنند و چه آنانی که دین را سهل و آسان می گیرند. خاتمی معتقد است همه باید روزی در کنار یکدیگر با رعایت حقوق همه انسان ها و بدون نیاز به حذف یا تخریب رقیب زندگی کنیم. خاتمی برای رسیدن به چنین روزی رای داد.
 انسان ها و به ویژه شخصیت های سیاسی را نمی توان با یکدیگر مقایسه کرد. هر انسانی رسالت منحصر به فرد خویش را دارد. گاهی صحنه زندگی مانند صحنه شطرنج است و در مبارزه همه بازیگران سرباز نیستند؛ چنانچه همه وزیر نیستند، بلکه هر کدام نقش خود را در این مصاف بازی می کنند. گاهی تصور می شود همه باید یک نقش را ایفا و مانند هم عمل کنند. در حالیکه شخصیت افراد و به خصوص رهبران سیاسی اقتضای دیگری دارد.
به علاوه، برخی انتظاراتی از خاتمی دارند که با مشی و تفکر او تناسبی ندارد. خاتمی نگفت که انتخابات را تحریم می کند یا از کسی نخواست که رای ندهد، بلکه او شرایطی را برای حضور جریان اصلاحات و فعالیت سیاسی این جبهه در انتخابات نهم مجلس مشخص کرد و بر سر آن ایستاد. در عین حال اقدام او در انداختن رای برای جمهوری اسلامی، به عنوان اقدامی غیرمترقبه برای جریان اقتدارگرا سبب خنثی سازی مخاطرات جدی، مجال برای شکستن انسداد و انحصار فضا و در یک کلام تجلی «صداقت خاتمی» شد. خاتمی، کسی که انحصارطلبان و خشونت طلبان تصور می کنند، نیست. خاتمی، کسی که بریدگان از انقلاب، می خواهند هم نیست. خاتمی، خاتمی است.
او در هر حال یک روحانی استثنایی است؛ چه از جنبه تربیت خانوادگی و چه مسیری که در زندگی اش پیمود. بنابراین نباید انتظار داشت که تصمیماتش مانند دیگران باشد. تصمیمات او از جنس دوران مسئولیتش در وزارت ارشاد یا دوران سخت ریاست جمهوری اش است که همواره گفت «زنده باد مخالف من».

Monday, March 5, 2012

قانون جدید مجازات اسلامی؛ فرصتی برای اصلاح

با این نظر که اصلاحات در ايران به انجام نمي رسد، موافق نيستم و دلايل متعددی نیز براي اين مخالفت دارم. البته موانع زیادی پيش روي جريان اصلاحي كه آن را فراتر از جريانات سياسي مي دانم، قراردارد. اما این موانع از جنس ساختارهاي فرهنگي، سياسي و اخلاقي هستند. در هر جامعه ای طبیعی است که ساكنين عمارت قدرت در مقابل تغييراتي كه شرايط را عوض كند، مقاومت كنند و مخالفت آنها بدون توجه به ماهيت تغييرات و سمت و سوي آن صورت مي گيرد.
انسان هاي منطقي و عقل گرا به سوي بهبود شرايط حركت مي كنند و مقاومت در مقابل تغيير مثبت و اصلاحات را تلاشي عبث و مقطعي می دانند. چرا که این نوع مقاومت در نهايت در مقابل امواج سهمگين زمانه قرار می گیرد. در این میان، اصلاح براي عده اي در صورتي پذيرفتني است كه توسط خودشان صورت گيرد نه توسط ديگران. شاید به این معنی که تهديدات آن براي افراد خاص به حداقل برسد و به پايه هاي قدرت جناحي و قبيله اي خدشه اي وارد نسازد. برای عده ای هم تغيير و اصلاح از اساس تهديد تلقي مي شود.
به هر حال خرد بشري و آموزه هاي ديني، اصلاح را از نظر فردي (معرفت النفس و تهذيب)، خانوادگي (تربيت و تاديب)، اجتماعي و سیاسی (إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ)‌ به صورت مستمر و دائمی ضروری می داند.
در این روزگار از مواردی كه لزوم اصلاح پذیری را تایید می کند، اصلاح مواد متعددي از قانون مجازات اسلامي است و قانون جدید تا حدی نشان از پذيرش اين واقعيت توسط قانونگذاران دارد. تحولات نوين جرم شناسي و مداخله آراء یا نظريات علوم امدادي مستقل مثل روانشناسي و جامعه شناسي بزه ديده، قاعدتا باید از عوامل موثر در قانونگذاري به شمار آيد. خوشبختانه در قانون مجازات اسلامي جديد شاهد تمايل قانونگذار در به كارگيري ديدگاههاي نوين هستیم. در اصل اين تلاش ها حاكي از اعتقاد نسبی قانونگذاران به ناكارآمدي اعمال صرف سياست های كيفري سنتي است.
از جمله موارد اصلاحی، تعديل و تبديل به مجازات خفيف تا تسليم كودك خاطي به اشخاص ذيصلاح تربيتي در صورت عدم احراز صلاحيت والدين است. در موضوع اعدام نوجوانان زير 18 سال مرتكب قتل نفس غيرعمد - با توجه به غيرعمدی و اتفاقي بودن، سن كم و ضعف ساختارهاي خانوادگي و تربيتي و قوانين ملي و بين المللي - به عقیده بسیاری از صاحب نظران،حبس آنها تا 18 سالگی و اعدامشان در صورت عدم رضايت اولياي دم، وجه قانوني و فقهي محكمي ندارد. همچنین تقصیرها همه برگردن چنین جوانی - در فقدان محيط تربيتي مناسب و مشكلات فرهنگي، اجتماعي و اقتصادی - نبوده و صاحب منصبان نیز در پدید آمدن چنین شرایطی مسئول هستند. یعنی اگر نگوییم همه تقصیرها، سهم عمده اي از بروز مشکل این جوانان بر عهده مسئولین است و انتظار مي رود آنان براي كاهش آسيب ها و درمان بيماری های كنوني جامعه، چاره انديشي جدي کنند.
خوشبختانه در اصلاحيه قانون جديد، برای این جرم، مجازات جايگزين اعدام تعیین شده است.
یکی دیگر از موارد اصلاحی درباره سنگسار است. حکم سنگسار به رغم آنکه در موارد بسیار معدودی اجرا شده، اما آسیب ها و هزينه هاي فراواني را بر وجهه ديني و انساني جمهوری اسلامی وارد کرده است. این درحالیست که سنگسار منشاء قرآني و روايي محكمي ندارد و در شريعت يهود بکار گرفته می شده است. این حکم متاسفانه در قانون مجازات اسلامي راه پيدا كرد و سبب مشكلات فراوانی شد. تا جایی که يك نوبت توسط امام راحل و بعدها توسط روساي قوه قضاييه به دفعات دستور توقف اجراي آن صادر شد. ولي چون بند قانوني مربوطه وجود داشت احتمال بالقوه تکرار آن سبب نگراني جدي بود. اما در قانون جديد اشاره ای به سنگسار نشده است.
همچنین موضوع كمرنگ شدن مجازات زندان و پيش بيني مجازات هاي جايگزين حبس، از موارد قوت قانون جديد است. این موضوع كه مدت هاست در جهان به ویژه در موردجرائم سیاسی مورد توجه قرار گرفته، درسيره  معصومین هم هست.ناگفته نماند که برخي نقدها هنوز بر ابعادی از اين قانون وارد است. به خصوص در موارد جديدی مانند نشر اکاذیب (ماده 287) که این جرم در فهرست تعدادی از جرائم اضافه و برای آن حکم اعدام در نظر گرفته است.  البته قید «وسعت اقدام» در مورد نشر اکاذیب که در متن قانون تصریح شده، قابل توجه است. لیکن نظر به احتمال تفسیر و برداشت های سوء هنگام ارایه به دادگاه به خصوص در موارد سیاسی، جای تامل فراوان وجود دارد.
موضوع شهادت و دیه نیز متاسفانه اصلاح نشده است. در حالی که بررسی های صورت گرفته و نظر برخی مراجع بر این است که چون موضوع دیه به نقش اقتصادی بازمی گردد و موقعیت اقتصادی زنان در دوران مختلف تغییر کرده، تغییر موضوع حکم می تواند سبب بازنگری در نحوه صدور احکام دیه شود.
قانون جدید مجازات اسلامی فرصتی برای اصلاح است که در مواردی از آن استفاده شده و در مواردی مانند دیه خیر. 
 منتشر شده در روزنامه شرق 13 اسفند 1390