Thursday, January 5, 2012

میراث شهید مسعود علیمحمدی

نامگذاري خياباني در منطقه يك شهر تهران به نام "شهيد دكتر مسعود عليمحمدي" استاد محبوب فيزيك دانشگاه تهران (در شوراي شهر)، انگيزه اي شد تا اشاره اي به رشد علم در ايران و نقش دانشگاه و دانشگاهيان كشور در اين زمينه داشته باشيم.
شناسايي، توليد، توزيع عادلانه، انتشار و عملياتي كردن دستاوردهاي علمي، مراحل اصلي فرايند رشد علمي تلقي مي شود؛ رشدي كه مي تواند در نهايت در ابعاد اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي نتيجه بخش باشد.
صاحب نظران معتقدند رشد در همه مراحل فوق ارزشمند و موثر است. ايران به ويژه در سال هاي بعد از انقلاب و دوران دفاع مقدس تحولات مثبتي را در عرصه هاي علمي تجربه كرده كه گسترش آموزش عالي در ابعاد كمي و كيفي، توسعه رشته هاي جديد و مراحل تحصيلات تكميلي، رشد مراكز خصوصي و غيردولتي از جمله دستاوردهاي دهه های 70 و 80 بوده است. همچنين سرمايه گذاري در امر پژوهش و دوره هاي تحصيلات تكميلي سبب رشد توليد مقالات ISI به عنوان يكي از مهم ترين شاخص هاي رشد علمي شده است. تعداد مقالات ISI از ايران بالاترين نرخ رشد را در سال هاي اخير كسب كرده اند كه خود مويد بيش از دو دهه سرمايه گذاري مدیران آموزش عالی و تلاش محققان و دانشگاهيان كشور است. در آخرین اخبار مربوط به شاخص های رشد علمی کشورها در مجله نیچر (دسامبر 2011) تعداد 17598 مقاله علمی برای ایران ثبت شده که البته در مقایسه با تعداد مطلق مقاله از کشورهای دیگر هنوز فاصله زیادی داریم (مثلا هند حدود 40000 مقاله و ژاپن حدود 70000 مقاله دارد)، ولی در مورد درصد رشد کماکان در بین کشورهای مختلف «بالاترین نرخ رشد» را داریم.  
اين دستاورد اگر چه در فرايند رشد علمي بسيار مهم و ارزشمند بوده، اما كافي نيست. زيرا متاسفانه در مهم ترين مرحله كه به كار بستن و عملياتي كردن دستاوردهاي علمي در بخش صنعت و توليد يا درمان است، با وجود ايجاد پارک های فناوری، انکوباتورها و ستادهاي ارتباط با صنعت، چندان موفق نبوده ايم. به علاوه با نگاهي واقع بينانه به وضعيت دانشگاهها مشكلاتي مشاهده مي شود كه بيان و توجه به آنها مي تواند به استمرار روند پيشرفت كمك كند. از جمله اينكه در اعتبارات پژوهشي شاهد رشد متناسبي در سال هاي اخير نبوده ايم. از سوي ديگر به نظر مي رسد فضاي عمومي دانشگاهها به لحاظ فعاليت هاي اجتماعي و سياسي دچار ركود شده است. امام خميني معتقد بودند كه دانشگاه اگر زنده و پويا باشد تاثيرات فراواني مي تواند در بهبود فضاي اجتماعي و سياسي داشته و مبداء تحولات باشد. اما متاسفانه برخی روندها چون ادامه محدوديت ها براي اساتيد مانند بازنشستگي هاي زودرس يا محدود كردن فعاليت هاي صنفي و انجمن هاي دانشجويي و ممانعت از ادامه تحصيل براي برخي دانشجويان، همچنين طرح موضوعاتي مانند تفكيك جنسيتي و اعمال فشار براي جداسازي فضاي كلاس هاي دختران و پسران بدون پشتوانه علمي و كارشناسي، آسيب هايي را به فضاي كنوني دانشگاهها وارد ساخته و فضايي مبهم و خاكستري را در دانشگاهها به وجود آورده است. مثلا مي بينيم د رحالي كه تشكل هاي دانشجويي منتقد دچار محدوديت هستند، بعضي ديگر از دانشجويان مورد بهره برداري جريانات سياسي قرار گرفته و دست به اقدامي مي زنند كه بعدا مورد سرزنش و سبب عذرخواهي مسئولين دولتي مي شود. مانند آنچه اخيرا در مورد ماجراي سفارت انگليس شاهد بوديم كه جز مايوس كردن جوانان پرشور آنهم در برهه حساس كنوني نتيجه اي ندارد. البته اميد است درس عبرتي براي تمام تشكل هاي دانشجويي شود كه استقلال خود را حفظ و براساس تشخيص خرد خود و نه موج هاي سياسي حركت كنند.
از سوي ديگر آمار مهاجرت نخبگان دانشگاهي والمپيادي ها كه اخيرا نيز يكي از مقامات دولتي به آن اشاره داشته مزيد بر علت شده و مجموعه این روندها نگراني هایی را به وجود آورده كه روند توليد علم و به تبع آن كاربردي شدن علم در حوزه هاي مختلف مورد نياز كشور، به كندي و افول گرايد. در اين ميان فضاي ناپايدار اقتصادي و ركود كسب و كار نيز باعث مي شود فرايند كاربردي شدن طرح هاي مطالعاتي و استفاده از نوآوري ها و نتايج مطالعات دانشگاهیان در بخش هاي اقتصادي مورد استقبال قرار نگيرد و صاحبان انديشه براي عرضه كالاي خود به سراغ بازارهاي ديگر و خريداران خارجي بروند.
در هر صورت چنانچه بخواهيم روند مثبت توليد مقالات علمي در كشور كه حاصل سال ها سرمايه گذاري اساسي و تلاش عالمانه و خردمندانه دانشگاهيان در اين عرصه بوده، حفظ شود و در جهت عملياتي كردن آن حركت كنيم نيازمند تضمين فضاي سالم فكر و انديشه و آزادي براي طرح ديدگاههاي نو و متحول كننده هستيم. براي رشد علمي، وجود فضايي كه در آن بتوان انتقادات و مشكلات موجود را مطرح ساخت اجتناب ناپذير است. تقابل با نظرات منتقدانه و متفاوت با سلايق رايج، طرح مواضع جانبدارانه و منفي نسبت به برخي رشته هاي علمي و بروز جرياناتي كه به فراخور فضاي سياسي كشور بعضا خواهان انقلاب فرهنگي مجددي هستند، همه علاوه بر افزايش سكون و ابهام در فضاي دانشگاهها، سبب فرسايش روحيه دانشجويان و دانشگاهيان مي شود. در حالي كه همين دانشجويان و دانشگاهيان كه نمادشان را مي توان شخصيتي چون"شهيد دكتر مسعود عليمحمدي" دانست، به رغم محدوديت ها و مشكلات فراوان در سه دهه گذشته دستاوردهاي بزرگي براي كشور فراهم نموده اند.
میراث شهیدانی چون دکتر علیمحمدی یا دکتر مجید شهریاری فقط نامگذاری یک خیابان در تهران نیست، بلکه دانشگاههایی با فضای آزاد و بانشاط و دانشگاهیانی با همت و امیدوار به آینده است که به طور یقین باید برای تحقق آن اقدام کرد.

منتشر شده در روزنامه روزگار - 15 دی 1390 

No comments:

Post a Comment