Saturday, July 2, 2011

گاهی جز شرمندگی حرفی برای گفتن نیست

در آستانه روز جهانی مبارزه با سلاح های شیمیایی و در سال روز حمله شیمیایی به سردشت روزنامه روزگار صفحه ویژه ای داشت که مصاحبه ای با من نیز در آن به چاپ رسید. متن کامل مصاحبه را در زیر می آورم:

روايت معصومه ابتكار از مخالفت رئيس شوراي شهر با حضور جانبازان شيميايي در شورا


گاهي جز شرمندگي حرفي براي گفتن نيست



معصومه ابتكار سال 66، درست همان سالي كه سردشت شيميايي شد، دانشجوي كارشناسي ارشد بود و در همان سال موضوع پايان نامه اش را به اثرات گاز خردل بر ايمني بدن اختصاص داد. سال 76 كه به عنوان معاون رئيس جمهوري و رئيس سازمان محيط زيست كشور آغاز به كار كرد براساس برخي از گزارش ها در جريان آلودگي خاك و محيط زيست مناطق جنگي و شيميايي شده قرار گرفت. سال گذشته نيز بنا بر درخواست انجمن جانبازان شيميايي قرار بود تعدادي از جانبازان به نمايندگي از ديگران در صحن شوراي شهر حاضر شوند كه اين امر به دليل نامشخصي با مخالفت رئيس شوراي شهر تهران مواجه شد. گفتگو با ابتكار در دفتر کارش در شوراي شهر صورت مي گيرد. او كه طي چند سال گذشته با جانبازان شيميايي ملاقات كرده، درباره دشواري هاي پيش روي آنان و سكوت مسوولان مي گويد. 
++++
پايان نامه كارشناسي ارشدتان را درست همان سالي دفاع كرديد كه سردشت شيميايي شد، آيا دليلي براي انتخاب موضوع پايان نامه تان وجود داشت؟
موضوع را قبل از ماجراي سردشت انتخاب كرده بودم. به جز سردشت بخش هاي ديگري از ايران هم شيميايي شده بود. دوران جنگ بود و صدام هم به سلاح هاي شيميايي روي آورده بود. دانشجويان ديگري هم در آن سال ها درباره تاثيرات منفي مواد شيميايي روي بدن كار مي كردند اما موضوع من به طور مشخص روي تاثير گاز خردل بر ايمني بدن موش ها بود كه در نهايت فرضيه به اثبات رسيد و مشخص شد گاز خردل به طور مهلكي سيستم ايمني بدن را تحت تاثير قرار مي دهد.

بخشی از حوادث بمباران شيميايي سردشت به مسائل زيست محيطي بازمي گردد. به عنوان رئيس اسبق سازمان محيط زيست چه اقداماتي در دوران شما براي بهبود وضعيت محيط زيست اين منطقه انجام شد؟
سال 76 به محيط زيست آمدم. حدود يك دهه از جنگ ايران  و عراق گذشته بود. هيچ گزارش زيست محيطي از تاثير سلاح هاي شيميايي بر زمين هاي سردشت و ديگر اراضي جنگ زده وجود نداشت و چون زمان هم گذشته بود، نمي شد كار خاصي كرد. اما آن موقع كميته مشترك محيط زيستي ميان سازمان محيط زيست و ستاد مشترك ارتش وجود داشت كه در همين زمينه اقدام مي كرد. البته ديگر اطلاعي ندارم كه فعاليت آن كميته ادامه پيدا كرد يا خير.

سال ها پيش يك گروه ژاپني به منطقه سردشت آمد و اعلام شد چند لايه از خاك بايد برداشته شود، چرا در اين زمينه اقدامي صورت نگرفت يا اينكه هيات هاي ايراني روي اين ماجرا مطالعه اي انجام ندادند؟
البته فكر نمي كنم وضعيت خاك سردشت آنقدر بد شده باشد كه نياز به لايه برداري گسترده اي باشد. بايد توجه داشت كه اين مساله احتمالا در بخشي از اراضي الزامي بود. اما مساله آلودگي زيست محيطي سردشت تنها محدود به بمباران شيميايي نمي شود. تعداد زيادي از مين هاي خنثي شده و نشده در مرز ايران و عراق وجود دارد كه بسيار آلاینده است. فقدان مطالعه و بررسي در اين بخش، وضعيت سردشت را نامناسب كرده است.

سال گذشته قرار بود گروهي از جانبازان شيميايي به شوراي شهر بيايند، سرانجام اين دعوت چه شد؟
انجمن جانبازان شيميايي از شوراي شهر خواست به نمايندگاني از اين انجمن براي ديدار با اعضاي شوراي شهر به ساختمان بهشت بيايند. همه هماهنگي ها صورت گرفته بود كه موضوع با مخالفت رئيس شوراي شهر مواجه شد.

پاسخ آقاي چمران چه بود؟
ايشان گفتند به صالح نيست و بعد از آن هم رئيس بنياد شهيد در صحن شورا حاضر شدند.

مگر قرار نيست كه شورا رابط ميان مردم و سازمان ها باشد و اصولا مگر شورا نهادی مردمی نيست؟
باور ما هم همين است. شورا بايد امكان ارتباط و تماس ميان مسوول و شهروند را توسعه دهد اما به هر شكل گاهي اوقات هم مسائلي اينچنين رخ مي دهد. حرف مسوول به همه جا مي رسد و اين شهروند است كه بايد جايي براي سخن گفتن داشته باشد. آن هم شهروندي كه سلامت جسم و جان و روان خود را براي حفاظت از مرزهاي اين كشور به خطر انداخته و به واقع مسوولان ما بايد به خاطر اين بي توجهي ها شرمنده باشند.

رییس بنیاد شهید استان تهران مهمان شورا بودند، بسياري از جانبازان از عملكرد ايشان در مقام رياست بنياد شهيد انتقاد دارند، شوراي شهر چگونه مي تواند اين روند را پيگيري كند؟
خانم معصومه آباد كه خودشان جانباز جنگ به شمار مي آيند در آن جلسه نكات و انتقاداتي را مطرح كردند اما اگر در همان جلسه يا جلسه هاي ديگري امكان گفتگوي مستقيم جانبازان و مسوول بنياد شهيد به وجود مي آمد، مي توانستيم به تاثيرگذاري گفته ها و نقدها دلخوش باشيم.

 ورود ريزگردها به ايران به ويژه براي شهروندان سردشتي دردسرساز شده است، فكر مي كنيد با چه برنامه هايي مي توان جلوي اين وضعيت را گرفت؟
آلودگي هوا همه را اذيت مي كند اما بيماران و به ويژه جانبازان شيميايي كه اغلب با مشكلات تنفسي شديدي مواجه هستند، در خطر مستقيم آلودگي هوا قرار دارند. سكوت و بي برنامگي دولت ايران در اجراي برنامه جامع كاهش آلودگي هوا در چنين مواقعي بحران ساز مي شود. اين در حالي است كه ايران در بسياري از كنوانسيون هاي جهاني كاهش آلودگي هوا، بيابان زدايي و محيط زيست عضو است. آن وقت همين بي برنامگي ها جان و زندگي جانبازان شيميايي را به خطر مي اندازد.

هنوز هم به ملاقات خانواده جانبازان شيميايي مي رويد؟
بله، چهار پنج سالي است كه به طور مرتب ديدارها و ملاقات هايي با خانواده مصدومان شيميايي داريم. گاهي اوقات جز شرمندگي حرفي براي گفتن نيست. آنقدر هزينه دارو و درمان جانبازان بالاست كه اغلب خانواده ها از پس هزينه هاي درمان برنمي آيند. تعدادي از خانواده هاي جانبازان شيميايي سردشت هم به تهران آمده اند. جالب اين است كه اغلب آنها چيزي براي خودشان نمي خواهند. انتظارشان اين است كه درمانگاه و كلينيك مصدومان شيميايي سردشت پا بگيرد. اين حس ديگرخواهي آنها، انسان را شرمنده مي كند. واقعاً جاي تاسف دارد كه ما با گذشت سه دهه از انقلاب و نزديك به دو دهه از جنگ تحميلي هنوز نتوانسته ايم به وضعيت جانبازان رسيدگي كنيم. اين افراد در اولويت هستند و آن وقت كمترين امكانات مورد نظرشان مانند يك كلينيك تخصصي سال هاست كه بي سرانجام مانده است.

شما با تيم تحقيقي همكاري داشتيد كه پژوهش هايي در سردشت انجام داده بودند، نتايج آن تحقيقات منتشر شد؟
تيمي از دانشگاه شاهد به سرپرستي خانم غضنفري پژوهش همه جانبه اي را در حوزه سلامت و ايمونولوژي در سردشت انجام دادند که كار بسيار بزرگي بود و بيش از پنج هزار شهروند سردشتي در آن حضور يافتند. من نيز در بخش ايمونولوژي و ايمني بدن با اين گروه همكاري داشتم.
البته كار اين گروه با بسياري مشكلات و دشواري ها همراه شد و اگر همت بلند تك تك پژوهشگران نبود، بدون شك اين طرح روي زمين مي ماند اما در ارتباط با نتايج اين كار، برخي مقاله هاي بين المللي منتشر شد و نتايج آن توانست به تصحيح روش هاي درماني جانبازان شيميايي كمك كند، البته انتشار نتايج و معرفي برنامه هاي اين گروه نيز با مشكلاتي همراه بود.

آيا شوراي شهر برنامه اي براي پيگيري خواسته جانبازان شيميايي دارد؟
اغلب پيگيري هاي ما مرتبط با بحث آلودگي هواست. اگر بتوانيم همين مقوله آلودگي هوا در تهران را كاهش دهيم، دست كم مي توانيم زندگي را براي آن عده از جانبازاني كه ساكن تهران هستند، بهتر كنيم اما اين امر هم به پشتوانه جدي براي اجراي برنامه جامع كاهش آلودگي هوا نياز دارد. آقايان قول داده اند كه بنزين يورو 5 توليد شود و مساله آلاينده هايي مانند بنزن، گوگرد و گازوئيل حل شود. هيچ كدام از اينها به جايي نرسيده و دود اين آلودگي بيش از شهروندان عادي، در چشم جانبازان شيميايي خواهد رفت. بايد دست كم در برنامه ريزي هاي كلان طوري پيش برويم كه مديون جانبازان نباشيم. متاسفانه زندگي آنها در ابعاد بهداشتي، تنفسي، اقتصادي و رواني دچار مشكلات اساسي شده است و بي توجهي مسوولان و عدم پيگيري آنها بيش از هر چيز ديگري جانبازان شيميايي را مي آزارد.
تلاش ما به عنوان اعضاي شوراي شهر اين است كه در آينده اي نزديك علاوه بر دعوت از جانبازان و مصدومان شيميايي در شوراي شهر، از رئيس بنياد شهيد بخواهيم در صحن شورا حاضر شود و پاسخگوي سوالات اعضا باشد. اگر اين نهاد مردمي نخواهد به داد شهروندان برسد، مردم بايد چگونه به تقويت شوراها خوشبين باشند؟ اگر اين نهاد مردمي نخواهد به داد شهروندان برسد، مردم بايد چگونه به تقويت شوراها خوشبين باشند؟


1 comment:

  1. خوشحال میشم به وب لاگ من هم سر بزنید
    hiyr یعنی : هر ایرانی یک رسانه
    http://hiyr.blogspot.com/

    ReplyDelete