Monday, July 25, 2011

شعبانیه

حالا که کم کم به پایان ماه شعبان نزدیک می شویم، حیف است از دعای شعبانیه بگذرم و از آن نگویم. این دعا به عنوان مناجات حضرت امیر در ماه شعبان یا دعای شعبانیه معروف است؛ با جملاتی زیبا و الهام انگیز.
معمولا دعا کردن، تجربه ای خوشایند برای بسیاری از افراد است؛ وسیله ای برای آرامش و قوت درون. به یاد دارم که امام خمینی به خواندن دعای شعبانیه توصیه می کردند. شاید به خاطر مضامین بسیار زیبای این دعا که می شود ساعت ها به آن فکر کرد و ایجاد آرامشی که می توان در سایه اش دغدغه ها، نگرانی ها و بحران های روزگار را گذراند و با صبر و استقامت راهی به سوی آرامش، اعتدال و عقلانیت پیدا کرد.

این دعا همه اش زیباست ولی بعضی فرازهایش زیباتر ... مانند:

إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی 
خدایا، اگر در کنار طاعتت، عملم کوچک است، امید و آرزویم بزرگ و بسیار است.

إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما 
خدایا، از آستان تو چگونه تهی دست و محروم برگردم، با آنکه گمان نیکم نسبت‏ به جود تو، آنست که نجات یافته و رحمت‏ شده مرا باز گردانی. 

إِلَهِی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ وَ کَمَا أَرَدْتَ أَنْ أَکُونَ کُنْتُ فَشَکَرْتُکَ بِإِدْخَالِی فِی کَرَمِکَ وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْکَ
آفریدگارا، توان آن نداشته‏ام که از نافرمانیت دست‏شویم، مگر آنگاه که به عشق و محبت‏خویش بیدارم ساخته‏ای، یا آنگونه بوده‏ام که تو خود خواسته‏ای. تو را سپاس، که مرا در کرم خویش وارد کردی و دلم را از آلایش ها و کدورت های غفلت از خودت را پاک نمودی.

إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیَاسِ وَ لا انْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ 
خداوندا، هرگز نومیدی را بر حسن ظن خویش مسلط نساخته‏ام، و هرگز امیدم از کرم نیکو و زیبایت نگسسته است.


إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْکَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا یُرْفَعُ إِلَیْکَ صِدْقُهُ وَ نَظَرا یُقَرِّبُهُ مِنْکَ حَقُّهُ
خدایا، مرا قلبی بخش که شوق و عشق، به تو نزدیکش سازد، و زبانی عطا کن که صداقت و راستی‏اش به درگاهت‏ بالا رود و نگاهی بخش، که حقیقتش، زمینه‏ساز نزدیکی به تو شود.

إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا 
خدایا، مرا به فروغ نشاط بخش عزت خود بپیوند تا فقط شناسای تو باشم و از غیر تو روی برتابم و تنها از تو ترسم و بیم تو داشته باشم. 

Saturday, July 23, 2011

آلودگی هوا نتیجه نبود اراده در اجرای قانون

اگر موضوع «محیط زیست» را در شکل و مفهوم بسیط خود و ابعاد گسترده ای که امروز مورد توجه جوامع است در نظر گیریم، ارتباط استراتژیک آن با مقوله هایی مانند  «امنیت» و «حقوق شهروندی» غیرقابل انکار می نماید. در واقع حيطه مباحث محيط زيست با محدوده آن در گذشته متفاوت است و چارچوب نوین علمی، همچنين كنش و برهم كنش موضوع با مسائل مختلف، باعث ارایه تعاریفی پیچیده تر در اين عرصه شده است.
در عین حال با برنامه ریزی و حمایت سیاستگزاران و مدیران و نظارت و اعمال دقیق استانداردها می توان از تاثیرات منفی این مقولات بر هم، در زمینه های اقتصادی یا اختلال در انسجام اجتماعی ممانعت کرده و بسیاری از مشکلات جوامع را حل کرد. به ویژه اینکه مقولاتی مانند محیط زیست در دنیای امروز از زوایای اخلاقی، دینی و حتی حقوق بشر دارای اهمیت زیادی بوده و بهره مندی از محیط زیست سالم جزو حقوق مسلم، اولیه و غیرقابل سلب مردم است.
از سوی دیگر، نوع نگرش دینی به موضوع محیط زیست و حقوق بشر مبتنی بر فلسفه و جهان بینی الهی است که حق حیات را برای تمام موجودات و مخلوقات محترم می شمارد. این نگرش، حفاظت از طبیعت را مسئولیت بشری می داند که می خواهد در امنیت زندگی کند و از موهبات خداوندی بهره مند شود.
در سطوح ملی، همواره حفظ ثروت و ذخاير طبیعی با مديريت صحيح مصرف و كاهش آلودگي ها ارتباط داشته و به طور مستقيم يا غيرمستقيم بر انسجام و امنيت ملي كشورها تاثیر می گذارد و نیز می تواند نشانه بارزی از احترام به حقوق شهروندان باشد.
در مقابل این نگرش البته اغلب حکومت ها با در اختیار گرفتن انفال و منابع، بدون توجه به حفاظت از محیط زیست و حقوق نسل های کنونی و آتی، سرنوشت افراد و جامعه را رقم می زنند. از همین رو موازین حقوق بشر اقتضاء می کند که در کنار تاکید بر حق انتخاب سرنوشت، آزادی بیان و بهره مندی از مواهب توسعه، حق بهره مندی از محیط زیست سالم شامل آب و هوای پاک، تغذیه سالم و بهره مندی از زیبایی ها و جاذبه های طبیعی و خدمات ارزشمند تنوع زیستی مورد تاکید قرار گیرد.
به بیان دیگر در حالی که آلاينده هاي محيط زيست برای سلامتی شهروندان خطرناک است، اطمينان از اجراي صحيح قوانين محيط زيست می تواند به رعايت حقوق مردم و حس امنیت شهروندان كمك می کند.

در موضوعي مانند آلودگي هوا نیز چنين رويكردي مطرح است؛ اطلاع رساني صحيح در كنار مديريت و برنامه ريزي جامع و بلندمدت، توجه به قوانين و استانداردهاي موثر، اعمال سختگيرانه مقررات و نظارت كافي بر راهبردها از سياست هاي اجرايي موثر در این زمینه است. 
روشن است که تشديد آلودگي هوا به صدمات بهداشتي جبران ناپذير منتهي مي شود و از اين جهت به طور غيرمستقيم خسارات اقتصادي نیز به بار می آورد. این وضعیت همچنین نشانی از ناتواني و ناكارآمدي دولت ها در حل و فصل مشكلات داشته و بي اعتمادي و آسيب به انسجام اجتماعي را در پی دارد. بنابراین در اطلاع رساني موضوع، ضمن نفي ابعاد التهاب زا و جو رواني منفي، بايد سياست پويا و موثری را به منظور جلب مشاركت و اعتماد مردم دنبال کرد و ممانعت از اطلاع رساني یا ايجاد محدوديت در اطلاع رساني فايده اي در بر نخواهد داشت.
در ایران، سلامتي 27 ميليون شهروند در شهرهای بزرگ در معرض خطر جدی آلودگی هوا قرار دارد و مقابله با این معضل ضرورتی حیاتی برای مردم به حساب می آید. در این حال اعتقاد به اینکه بسیاری از مباحث مانند محیط زیست نیازمند برنامه ریزی بلندمدت و اجرای مستمر برنامه ها با رویکردی کارشناسی (و نه سیاسی) است، بسیار مهم به نظر می رسد. برخورد سیاسی در حوزه های کارشناسی قبل از هر چیز بر زندگی مردم تاثیر منفی می گذارد. وقتی حاصل ساعت ها کار کارشناسی مراکز مطالعات داخلی و بین المللی به خاطر تغییرات سیاسی و جابه جایی قدرت در کشور، کنار گذاشته می شود، به دنبال چه نتیجه ای هستیم؟ اتفاقی که در مورد مقابله با آلودگی هوا رخ داد و منحنی آلودگی را به سیری صعودی برگردانند و البته در زمینه های دیگر هم در دولت فعلی بی توجهی به قانون و عدم استمرار برنامه ها عوارض بسیار زیادی را بر روند رشد و توسعه ملی به جای گذاشته است.  
پس از انجام مطالعات مختلف و تصویب قوانین مربوطه، بالاخره در سال 1379 از ادغام سه مطالعه جامع در خصوص آلودگی هوا - که با همکاری موسسات بین المللی انجام شده بود- برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران تهیه و به تصویب دولت رسید. این برنامه شامل 7 محور خودروهای نو، خودروهای مستعمل، حمل و نقل همگانی، سوخت، معاینه فنی خودروها، مدیریت ترافیک و آموزش و اطلاع رسانی بود. هفت شهر بزرگ کشور نیز به طور اختصاصی صاحب برنامه کاهش آلودگی هوا شدند. 
براساس پیش بینی های انجام شده در این برنامه، چنانچه همه بندهای آن با همکاری دستگاههای مسئول به اجرا گذاشته می شد طی یک دوره 10 الی 15 ساله کیفیت هوای شهر تهران به سطح استانداردهای سازمان بهداشت جهانی می رسید. به این منظور کمیته ای برای هماهنگی و مدیریت منسجم برنامه تحت عنوان کمیته اجرایی کاهش آلودگی هوا با مسئولیت عالی در سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل شد که به طور مستمر تشکیل جلسه می داد و کلیه دستگاههای مسئول، نماینده ای در آن داشتند. طی بیش از 100 جلسه کمیته اجرایی تا سال 1384 اقدامات مختلفی انجام گرفت و طی 5 سال پیشرفت برنامه بسیار مثبت ارزیابی شد. از جمله اینکه استانداردهای آلایندگی خودروهای تولیدی و خودروهای در حال کار تعیین و با همکاری وزارت صنایع و خودروسازان کشور در تمامی خطوط تولید، اعمال شد. این اقدام به همراه حذف کاربراتور و جایگزینی انژکتور و مبدل کاتالیتیک توانست 80% آلودگی خودروهای جدید را کاهش دهد و قرار بود به مرور با اعمال استانداردهای جدید، میزان آلایندگی به طور مستمر کاهش یابد. در خصوص خودروهای مستعمل، طرح از رده خارج کردن خودروهای فرسوده مورد مطالعه قرار گرفت و در آخرین سال های دولت هشتم به اجرا گذاشته شد. حذف سرب که از مواد افزودنی بنزین محسوب می شد از اقدامات مهم در این زمینه بود. شهروندان به خاطر دارند که وجود سرب در هوای تهران و شهرهای بزرگ یکی از خطرات عمده برای سلامتی مردم به شمار می رفت که طی آن سال ها از بنزین عرضه شده در کشور حذف شد. همچنین وزارت نفت گازوییل با میزان گوگرد کمتر در اختیار شهرداری تهران قرار داد.
در اقدامی دیگر، اتوبوس گازسوز در کشور تولید شد و به ناوگان عمومی حمل و نقل شهرها پیوست. برای تداوم این امر دولت عدم شماره گذاری اتوبوس های دیزلی را در شهرهای بزرگ به تصویب رساند و مقرر شد طی برنامه ای زمان بندی شده به تدریج فقط اتوبوس های گازسوز تردد نمایند. در زمینه حمل و نقل عمومی، توسعه قطار شهری مورد حمایت جدی دولت قرار داشت و شهرداری ها حتی در دوره شهردار سابق تهران برای توسعه مترو پشتیبانی می شدند.
در آن سال‌ها مراكز معاینه فنی خودرو با همكاري وزارت صنايع ايجاد شد و ابزار لازم براي شناسایی خودروهایی که بیش از حد استاندارد سبب آلودگی هوا می شوند پدید آمد. البته بهره مندی از این سیاست ها و امكانات، نظارت دقيق‌ سازمان محيط ‌زيست را مي‌طلبید. به عنوان مثال اگر استانداردهاي زیست محیطی خودروها به روزرساني نشود و كنترلي بر خودروهاي توليدي صورت نگيرد، فاصله کشور با استانداردهاي جهاني روندی افزایشی می یابد.
با پیگیری های کمیته اجرایی کاهش آلودگی هوا، استاندارد موتورسیکلت ها هم تدوین و عملیاتی شد. موضوع چراغ های هوشمند و توسعه پارکینگ ها نیز در محورهای برنامه جامع کاهش آلودگی بود که به اجرا گذاشته شد. در کنار این فعالیت ها البته محور فرهنگ سازی و جلب مشارکت مردم و حمایت از تشکل غیردولتی نیز به جد دنبال می شد.
از آنجا که نظرسنجی های صورت گرفته در سال های پایانی دولت هشتم نشان می داد یکی از اولویت های شهروندان تهرانی بهبود آلودگی هواست، در سال 1383 طرح بازنگری برنامه جامع کاهش آلودگی هوا به منظور بررسی بازخورد اقدامات انجام شده، موفقیت ها و ناکامی ها تهیه شد، ولی متاسفانه با تغییر دولت مورد پیگیری قرار نگرفت. علاوه بر آن طی سال های اخیر پیشرفت یا حتی تداوم محورهای این برنامه به دست فراموشی سپرده شد و یا به نگاه خوش بینانه به کندی گرایید. مسئولیت این امر مهم به وزارت کشور که دغدغه های متعدد دیگری دارد سپرده شد. مانند اینکه مصوبه عدم شماره گذاری اتوبوس های دیزلی در دولت کنونی لغو شد و در حال حاضر بیش از 50% اتوبوس های جدید دیزلی هستند، توسعه مترو که عامل مهمی در عدم استفاده از خودروهای شخصی و تک سرنشین است، طبق برنامه پیش نرفت و با موانع زیادی روبرو شد، موضوع رعایت استانداردها در تولید موتورسیکلت ها در پرده ابهام قرار گرفت، مشارکت رسانه ها و تشکل های غیردولتی به دلایل سیاسی و نگاه امنیتی کاهش یافت. موضوع استانداردسازی بنزین و خودروهای داخل نیز تا همین اواخر به فراموشی سپرده شده بود.
بی تردید کسی مدعی بی نقص و کاستی بودن برنامه جامع کاهش آلودگی هوا نیست اما منحنی وضعیت آلودگی هوای تهران به رغم کاهش در سال های قبل از 84، در سال های بعد، به دلیل فقدان اراده سیاسی در اجرای قانون روندی افزایشی یافت. تا جایی که دستگاههای مختلف مانند کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی، دادستانی کل کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای چاره جویی وارد این عرصه شدند. در همین دوره مکزیکوسیتی از شهری با آلودگی هوایی بیش از تهران طی یک برنامه ده ساله و با استمرار مدیریت و اجرای دقیق برنامه ها توانست در سال 2010 یکی از شهرهای دارای هوای پاک شناخته شود. شاید تشکیل کمیته محیط زیست در شورای شهر و راه اندازی کارگروه آلودگی هوا از سال 1386 نیز در ابعاد بسیار کوچک تر، تلاشی برای جبران بی توجهی ها بوده باشد؛ تذکر به دولت برای اجرای استانداردهای آلودگی هوا، همچنین مصوبه رعایت استانداردهای بنزین و آلاینده های آلی فرار، مصوبه رعایت استانداردهای آزبست و مصوباتی در زمینه معاینه فنی و اخیرا هم مصوبه ای با عنوان پیش نویس بازنگری برنامه جامع کاهش هوا از جمله تلاش های کمیته محیط زیست شورای شهر تهران بوده است. همچنین با توجه به پدیده فزاینده گرد و غبار این کمیته طی جلسات متعددی به موضوع پرداخته و شورای شهر بر همین اساس طی مصوبه ای اخیرا از دولت خواسته که اقدامات بین المللی لازم را انجام دهد. همه موارد فوق نیز با جدیت در حال پیگیری است (گزارش اقدامات این کمیته در سایت شورای اسلامی شهر تهران قابل دسترسی است).
امروز یادآوری آنچه که در سال های گذشته رخ داد از این رو مفید است که بدانیم عدم پای بندی به قانون و مقررات مصوب کشور و عدم اجرای برنامه های ملی می تواند به تشدید مشکلات و شرایط بحران زا منتهی شود. تغییر دولت ها نباید به عدم اجرای برنامه ها و ابتر ماندن قوانین و راهکارهای اجرایی منجر شود. عدم توجه به برنامه کاهش آلودگی هوای تهران و کنارگذاشتن قانون برنامه چهارم و رویکردهای زیست محیطی آن، هزینه های فراوانی را در حوزه محیط زیست، امنیت و حقوق شهروندی بر مردم تحمیل و مسیر حرکت به سوی هوای پاک را بسیار ناهموار کرده است
* مقاله منتشر شده در روزنامه آرمان اول مرداد 90

Sunday, July 17, 2011

مهدی (ع)؛ همگرایی و اصلاحگری

 این روزها که در مورد امام عصر فراوان گفته می شود و هر کسی از زبان دلش مطالبی را بیان یا خواسته هایی را از امام مطرح می کند، بنظرم یکی از جالب ترین مباحث و موضوعات شرایط تولد آن امام و به ویژه روایت های تاریخی مربوط به مادر ایشان است؛ اینکه مادر ایشان ملیکا یا نرجس از خانواده پادشاهی بیزانس بوده و طی ماجرایی مسلمان شده و امام دهم علی النقی او را برای امام عسگری خواستگاری کردند.
این ماجرا نشان می دهد که امام عصر از پیشینه نژادی و دینی متکثری برخوردارند و به لحاظ هویتی، ظرفیت ایجاد همگرایی و وحدت بین اقوام و ادیان متکثر و متنوع را دارند.  
البته در مورد اینکه ملیکا به طور مشخص دختر یا از اقوام کدامیک از پادشاهان بیزانس بوده، ابهامات فراوانی هست که بخشی از آن به شرایط زمان و تهدیداتی که امامان شیعه با آن مواجه بودند و می بایست بسیاری از اطلاعات مخفی می مانده، برمی گردد.
پژوهش ها در این زمینه متعدد و متنوع هستند و با توجه به قرائن تاریخی می توان مطالبی را مطرح کرد. از جمله اینکه تاریخ میلادی تولد حضرت مهدی حدود سال870 بوده است. با مطالعه تاریخ بیزانس به نظر می رسد این واقعه در سال های بین حاکمیت خاندان «ایسورین» تا «باسیل اول» یا در دوران مایکل اول (842- 867) رخ داده است.  جنگ های اعراب از سال 780 تا 1180 میلادی به تناوب جریان داشته و بخش هایی از اروپا مانند سیسیل ایتالیا بین سال های 827 تا 902 میلادی در اختیار مسلمانان بوده، بنابراین طبیعی است که عده ای از جمله بانویی در خاندان پادشاهی مسلمان شود.
البته مرحوم صدوق، ملیکا را دختر یشوع پسر قیصر روم و یکى ازشاهزادگان امپراتورى قسطنطنیه پایتخت بیزانس یا استانبول کنونى می داند.
همچنین در برخی متون تاریخی آمده است که شمعون صفا، فرزند حمون بن عمامه، جد مادری بانو ملیکا از برترین حواریون حضرت مسیح (ع) است و رابطه اش با حضرت عیسی چنان نزدیک بوده که گاه او را برادر عیسی بن مریم خوانده‌اند. 
شرایط ولادت حضرت مهدی (ع) این ظرفیت را به وجود می آورد که امام برای همگرایی و اصلاح روندهای جهانی به سمت تحقق عدالت و صلح قیام کند. اما کسانی که منتظر آن امام هستند، چه ویژگی هایی دارند تا او را در مسیر این همگرایی یاری کنند؟
منتظران بی شک از وضع موجود راضی نبوده و خواهان اصلاح و تغییر آن هستند. منتظران علاوه برای اینکه دعا می کنند، برای اصلاح امور تلاش دارند و کسی که منتظر مصلح است نمی تواند خود خواهان اصلاح نباشد. منتظر منجی نمی تواند خود نجات دهنده نباشد؛ کسی که منتظر برقراری عدالت است نمی تواند به ضرورت عادل بودن خویش نیاندیشد؛ و کسی که در انتظار گشایش و طلوع نوینی است نمی تواند امیدوار نباشد.
بر همین اساس بسیاری از بزرگان معتقدند «انتظار» فلسفه ای پویا و به وجود آورنده تحولات اجتماعی و فردی است. زیرا ابتدا از انتظاری درونی شروع می شود. منتظر با اصلاح و امید و تلاش از درون تغییر می کند و در این مسیر دنیا را نیز تغییر می دهد. منتظر «معترض» است و به شرایط موجود رضایت نمی دهد؛ او انتظار شرایط بهتری را می کشد. 

Sunday, July 10, 2011

کانون زندانیان سیاسی مسلمان

دیروز چند نماینده از کانون زندانیان سیاسی مسلمان، مهمان شورای شهر تهران بودند. این کانون مربوط به زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و دارای 1600 عضو است؛ اعضای آن از رهبر انقلاب گرفته تا دکتر شیبانی عضو شورای شهر و نیز بسیاری دیگر از افراد سرشناس و گمنام هستند.
آقای دکتر صفاریان دبیرکل این کانون در جلسه دیروز شورا می گفت که اعضای کانون زندانیان سیاسی پیش از انقلاب، از همه طیف های سیاسی هستند و بنابراین کانون جهت گیری خاصی ندارد.
وی می گفت غیر از مکان نسبتا فرسوده ای که توسط شهردار پیشین آقای مهندس الویری - که او هم از زندانیان سیاسی بوده در اختیار کانون قرار گرفته، کمک چندانی به این جمعیت نشده است. در حالی که خواسته اعضای کانون ثبت خاطرات مهم و جالب آن دوران، تامین فضای مناسب و امکانات اولیه برای فعالیت بوده است. در دوران اخیر هم به نظر می رسد کمک آقای شهردار بعد از مدتی ظاهرا به دلیل دیدار کانون با آقای سید حسن خمینی به عنوان تجدید بیعت با امام، با وقفه مواجه شده است.  
در هر صورت کانون زندانیان سیاسی مسلمان از مهم ترین تشکل های مدنی است که هویت انقلاب و تاریخ معاصر را با خود دارد و جای تامل است چرا این کانون صنفی مبارزین قبل از انقلاب، توسط برخی کسانی که داعیه حفظ و پاسداری ارزش ها را دارند مورد بی توجهی قرار می گیرد.

چه باید گفت؟
شاید اینکه:
ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی
آن روز همایون که به عالم قفسی نیست 

Wednesday, July 6, 2011

عباس (ع) و تقصیرش

 ابوفاضل عباس بن علی صاحب دانش و فضیلتی بی مانند بود؛ و در قامت قمر بنی هاشم؛ زیباترین روح پرستنده ...

ولی از این همه مهم تر، آزادگی عباس بود. او به رغم همه شرایطش برای عدم ورود به ماجرای کربلا - تا آنجا که امان نامه ای آوردند تا جانش را نجات دهد و از مهلکه عاشورا بگریزد -  ماند. 
او با آگاهی و آزادی، انتخاب کرد و تصمیم گرفت در کنار حسین بماند...



عباس ماند تا شهادت در کنار حسین را - که برای اصلاح دین جدش قیام کرده بود - برگزیند، در حالی که راههای گریز فراوان بود.

او وفاداری و بقای بر پیمان خویش را انتخاب کرد و تا آخر بر سرعهد بماند ... و این خصلت قیام عاشوراست که پیامی برای همه بشریت ماورای همه مرزها و فراتر از همه زمان ها دارد ...

از عباس (ع) بسیار گفته اند و برایش بسیار سروده اند و این هم شعر زیبایی درباره اوست که:

کربلا کعبه عشقست و من اندر احرام
شد در این کعبه عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد برآبی که نصیب تو نشد
چشم من داد بر آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست شود قربانی
تا که مقبول شود حج من و تقصیرم 

Saturday, July 2, 2011

گاهی جز شرمندگی حرفی برای گفتن نیست

در آستانه روز جهانی مبارزه با سلاح های شیمیایی و در سال روز حمله شیمیایی به سردشت روزنامه روزگار صفحه ویژه ای داشت که مصاحبه ای با من نیز در آن به چاپ رسید. متن کامل مصاحبه را در زیر می آورم:

روايت معصومه ابتكار از مخالفت رئيس شوراي شهر با حضور جانبازان شيميايي در شورا


گاهي جز شرمندگي حرفي براي گفتن نيست



معصومه ابتكار سال 66، درست همان سالي كه سردشت شيميايي شد، دانشجوي كارشناسي ارشد بود و در همان سال موضوع پايان نامه اش را به اثرات گاز خردل بر ايمني بدن اختصاص داد. سال 76 كه به عنوان معاون رئيس جمهوري و رئيس سازمان محيط زيست كشور آغاز به كار كرد براساس برخي از گزارش ها در جريان آلودگي خاك و محيط زيست مناطق جنگي و شيميايي شده قرار گرفت. سال گذشته نيز بنا بر درخواست انجمن جانبازان شيميايي قرار بود تعدادي از جانبازان به نمايندگي از ديگران در صحن شوراي شهر حاضر شوند كه اين امر به دليل نامشخصي با مخالفت رئيس شوراي شهر تهران مواجه شد. گفتگو با ابتكار در دفتر کارش در شوراي شهر صورت مي گيرد. او كه طي چند سال گذشته با جانبازان شيميايي ملاقات كرده، درباره دشواري هاي پيش روي آنان و سكوت مسوولان مي گويد. 
++++
پايان نامه كارشناسي ارشدتان را درست همان سالي دفاع كرديد كه سردشت شيميايي شد، آيا دليلي براي انتخاب موضوع پايان نامه تان وجود داشت؟
موضوع را قبل از ماجراي سردشت انتخاب كرده بودم. به جز سردشت بخش هاي ديگري از ايران هم شيميايي شده بود. دوران جنگ بود و صدام هم به سلاح هاي شيميايي روي آورده بود. دانشجويان ديگري هم در آن سال ها درباره تاثيرات منفي مواد شيميايي روي بدن كار مي كردند اما موضوع من به طور مشخص روي تاثير گاز خردل بر ايمني بدن موش ها بود كه در نهايت فرضيه به اثبات رسيد و مشخص شد گاز خردل به طور مهلكي سيستم ايمني بدن را تحت تاثير قرار مي دهد.

بخشی از حوادث بمباران شيميايي سردشت به مسائل زيست محيطي بازمي گردد. به عنوان رئيس اسبق سازمان محيط زيست چه اقداماتي در دوران شما براي بهبود وضعيت محيط زيست اين منطقه انجام شد؟
سال 76 به محيط زيست آمدم. حدود يك دهه از جنگ ايران  و عراق گذشته بود. هيچ گزارش زيست محيطي از تاثير سلاح هاي شيميايي بر زمين هاي سردشت و ديگر اراضي جنگ زده وجود نداشت و چون زمان هم گذشته بود، نمي شد كار خاصي كرد. اما آن موقع كميته مشترك محيط زيستي ميان سازمان محيط زيست و ستاد مشترك ارتش وجود داشت كه در همين زمينه اقدام مي كرد. البته ديگر اطلاعي ندارم كه فعاليت آن كميته ادامه پيدا كرد يا خير.

سال ها پيش يك گروه ژاپني به منطقه سردشت آمد و اعلام شد چند لايه از خاك بايد برداشته شود، چرا در اين زمينه اقدامي صورت نگرفت يا اينكه هيات هاي ايراني روي اين ماجرا مطالعه اي انجام ندادند؟
البته فكر نمي كنم وضعيت خاك سردشت آنقدر بد شده باشد كه نياز به لايه برداري گسترده اي باشد. بايد توجه داشت كه اين مساله احتمالا در بخشي از اراضي الزامي بود. اما مساله آلودگي زيست محيطي سردشت تنها محدود به بمباران شيميايي نمي شود. تعداد زيادي از مين هاي خنثي شده و نشده در مرز ايران و عراق وجود دارد كه بسيار آلاینده است. فقدان مطالعه و بررسي در اين بخش، وضعيت سردشت را نامناسب كرده است.

سال گذشته قرار بود گروهي از جانبازان شيميايي به شوراي شهر بيايند، سرانجام اين دعوت چه شد؟
انجمن جانبازان شيميايي از شوراي شهر خواست به نمايندگاني از اين انجمن براي ديدار با اعضاي شوراي شهر به ساختمان بهشت بيايند. همه هماهنگي ها صورت گرفته بود كه موضوع با مخالفت رئيس شوراي شهر مواجه شد.

پاسخ آقاي چمران چه بود؟
ايشان گفتند به صالح نيست و بعد از آن هم رئيس بنياد شهيد در صحن شورا حاضر شدند.

مگر قرار نيست كه شورا رابط ميان مردم و سازمان ها باشد و اصولا مگر شورا نهادی مردمی نيست؟
باور ما هم همين است. شورا بايد امكان ارتباط و تماس ميان مسوول و شهروند را توسعه دهد اما به هر شكل گاهي اوقات هم مسائلي اينچنين رخ مي دهد. حرف مسوول به همه جا مي رسد و اين شهروند است كه بايد جايي براي سخن گفتن داشته باشد. آن هم شهروندي كه سلامت جسم و جان و روان خود را براي حفاظت از مرزهاي اين كشور به خطر انداخته و به واقع مسوولان ما بايد به خاطر اين بي توجهي ها شرمنده باشند.

رییس بنیاد شهید استان تهران مهمان شورا بودند، بسياري از جانبازان از عملكرد ايشان در مقام رياست بنياد شهيد انتقاد دارند، شوراي شهر چگونه مي تواند اين روند را پيگيري كند؟
خانم معصومه آباد كه خودشان جانباز جنگ به شمار مي آيند در آن جلسه نكات و انتقاداتي را مطرح كردند اما اگر در همان جلسه يا جلسه هاي ديگري امكان گفتگوي مستقيم جانبازان و مسوول بنياد شهيد به وجود مي آمد، مي توانستيم به تاثيرگذاري گفته ها و نقدها دلخوش باشيم.

 ورود ريزگردها به ايران به ويژه براي شهروندان سردشتي دردسرساز شده است، فكر مي كنيد با چه برنامه هايي مي توان جلوي اين وضعيت را گرفت؟
آلودگي هوا همه را اذيت مي كند اما بيماران و به ويژه جانبازان شيميايي كه اغلب با مشكلات تنفسي شديدي مواجه هستند، در خطر مستقيم آلودگي هوا قرار دارند. سكوت و بي برنامگي دولت ايران در اجراي برنامه جامع كاهش آلودگي هوا در چنين مواقعي بحران ساز مي شود. اين در حالي است كه ايران در بسياري از كنوانسيون هاي جهاني كاهش آلودگي هوا، بيابان زدايي و محيط زيست عضو است. آن وقت همين بي برنامگي ها جان و زندگي جانبازان شيميايي را به خطر مي اندازد.

هنوز هم به ملاقات خانواده جانبازان شيميايي مي رويد؟
بله، چهار پنج سالي است كه به طور مرتب ديدارها و ملاقات هايي با خانواده مصدومان شيميايي داريم. گاهي اوقات جز شرمندگي حرفي براي گفتن نيست. آنقدر هزينه دارو و درمان جانبازان بالاست كه اغلب خانواده ها از پس هزينه هاي درمان برنمي آيند. تعدادي از خانواده هاي جانبازان شيميايي سردشت هم به تهران آمده اند. جالب اين است كه اغلب آنها چيزي براي خودشان نمي خواهند. انتظارشان اين است كه درمانگاه و كلينيك مصدومان شيميايي سردشت پا بگيرد. اين حس ديگرخواهي آنها، انسان را شرمنده مي كند. واقعاً جاي تاسف دارد كه ما با گذشت سه دهه از انقلاب و نزديك به دو دهه از جنگ تحميلي هنوز نتوانسته ايم به وضعيت جانبازان رسيدگي كنيم. اين افراد در اولويت هستند و آن وقت كمترين امكانات مورد نظرشان مانند يك كلينيك تخصصي سال هاست كه بي سرانجام مانده است.

شما با تيم تحقيقي همكاري داشتيد كه پژوهش هايي در سردشت انجام داده بودند، نتايج آن تحقيقات منتشر شد؟
تيمي از دانشگاه شاهد به سرپرستي خانم غضنفري پژوهش همه جانبه اي را در حوزه سلامت و ايمونولوژي در سردشت انجام دادند که كار بسيار بزرگي بود و بيش از پنج هزار شهروند سردشتي در آن حضور يافتند. من نيز در بخش ايمونولوژي و ايمني بدن با اين گروه همكاري داشتم.
البته كار اين گروه با بسياري مشكلات و دشواري ها همراه شد و اگر همت بلند تك تك پژوهشگران نبود، بدون شك اين طرح روي زمين مي ماند اما در ارتباط با نتايج اين كار، برخي مقاله هاي بين المللي منتشر شد و نتايج آن توانست به تصحيح روش هاي درماني جانبازان شيميايي كمك كند، البته انتشار نتايج و معرفي برنامه هاي اين گروه نيز با مشكلاتي همراه بود.

آيا شوراي شهر برنامه اي براي پيگيري خواسته جانبازان شيميايي دارد؟
اغلب پيگيري هاي ما مرتبط با بحث آلودگي هواست. اگر بتوانيم همين مقوله آلودگي هوا در تهران را كاهش دهيم، دست كم مي توانيم زندگي را براي آن عده از جانبازاني كه ساكن تهران هستند، بهتر كنيم اما اين امر هم به پشتوانه جدي براي اجراي برنامه جامع كاهش آلودگي هوا نياز دارد. آقايان قول داده اند كه بنزين يورو 5 توليد شود و مساله آلاينده هايي مانند بنزن، گوگرد و گازوئيل حل شود. هيچ كدام از اينها به جايي نرسيده و دود اين آلودگي بيش از شهروندان عادي، در چشم جانبازان شيميايي خواهد رفت. بايد دست كم در برنامه ريزي هاي كلان طوري پيش برويم كه مديون جانبازان نباشيم. متاسفانه زندگي آنها در ابعاد بهداشتي، تنفسي، اقتصادي و رواني دچار مشكلات اساسي شده است و بي توجهي مسوولان و عدم پيگيري آنها بيش از هر چيز ديگري جانبازان شيميايي را مي آزارد.
تلاش ما به عنوان اعضاي شوراي شهر اين است كه در آينده اي نزديك علاوه بر دعوت از جانبازان و مصدومان شيميايي در شوراي شهر، از رئيس بنياد شهيد بخواهيم در صحن شورا حاضر شود و پاسخگوي سوالات اعضا باشد. اگر اين نهاد مردمي نخواهد به داد شهروندان برسد، مردم بايد چگونه به تقويت شوراها خوشبين باشند؟ اگر اين نهاد مردمي نخواهد به داد شهروندان برسد، مردم بايد چگونه به تقويت شوراها خوشبين باشند؟