Friday, January 7, 2011

فضایل سیاسی خاتمی

سیاست مداران عموما در سخن و تحلیل، توانمندی هایی دارند یا در اثر سیاست ورزی به توانایی هایی دست می یابند. همه سیاست مداران نیز بر مردم و عدالت و همه خوبی های عالم تاکید دارند. ولی اینکه فرد در کنار سخنان نیک و کلام زیبا بتواند در عمل و رفتار هم پای بند به آنچه می گوید باشد، امری بسیار دشوار و در عالم سیاست نادر است.
این نوع سیاست نادر شاید همانی باشد که امام علی (ع) آن را تربیت بندگان می داند. به این معنا که یک سیاست مدار خوب با رفتار خویش، ادب و درست کاری را به مردمش منتقل می کند. چنان که عکس این انتقال هم صادق است.
رفتار سیاستمداران و زمامداران به حدی بر مردم اثر دارد که حضرت علی با صراحت فرمودند: مردم به زمامدارانشان بیش  از پدرانشان شباهت دارند.
نکته مهم در بیان امام اینست که رفتار زمامدار بیش از کلامش بر مردم تاثیر می گذارد و البته گروههای مختلف مردم بر همین اساس در جرگه پیروان سیاست مدارانی قرار می گیرند که بیشتر بر آنها تاثیرگذارند.  
در مقاطعی که با برخی از سیاست مداران مانند آقای سید محمد خاتمی همکاری داشتم، فرصتی بود تا بتوانم رفتار و کلام و میزان انطباق آن دو، همچنین انطباق وعده ها و پیمان ها را با عملکردها بسنجم. امروز هم که به گذشته می نگرم به نظرم فضیلت سیاسی را بیش از همه، در عمل و رفتار خاتمی طی دوره مسئولیتش می شد دید. االبته این موضوع نسبی بوده و آقای خاتمی هم مثل هر انسان دیگری دارای نقاط قوت و ضعف است، ولی برآیند رفتارهای او که  امروز در خاطره بسیاری از مردم ایران مانده بر فضایل رفتاری و سیاسی ایشان تاکید دارد.  
فکر می کنم «نامه ای برای فردا»ی آقای خاتمی که خطاب به نسل جوان کشور یک سال قبل از پایان مسئولیتش در مقام رییس جمهور نوشت، گواهی بر ادعایم باشد. نامه ای که «دیروز» برای «امروز» ما نوشته شد و سخنان قابل تاملی که در این روزها بسیار خواندنی تر از قبل است.


خواندن این نامه را به مشتاقان موضوع می سپارم ولی در تورقی که خودم داشتم، بخش هایی از آن یادآور نکات مهمی بود. مثلا اینکه شروعش از «کویر» است و توصیف کویریات: «کویر، در نگاه اول تجلی خشونت، خشکی، بی آبی و پژمردگی است. پهنه گسترده ای که ریگزارهای بی حد و مرز آن، زندگی را در کام خود فرو می برد. از آسمان کویر، باران آفتاب می بارد و از متن آن طوفان های سهمگین شن بر می خیزد. اما کویر را من مظهر  زندگی، تلاش، صبوری و سازندگی می دانم؛ که نومیدی در دل دریایی مردان و زنانش غرق و هضم می شود و از ناممکن ها امکان شگفت انگیز زندگی پویا بر می خیزد. مبارزه آرام با طبیعت سخت و خشن و نا آرام، مردان و زنان کویری را چنان پرورده است که لحظه ای از زندگی شان تهی از آفرینندگی و امید آفرینی نیست».

... و بعد می رسد به مردم و تاریخ که: «هیچ قومی نمی تواند فارغ از آنچه بر او گذشته است، آینده خود را برگزیند و آینده هر قومی نیز در گرو آگاهی، اختیار، انتخاب و اعمال اراده اوست. گذشته ما گذشته ای استبدادزده است و استبدادزدگی درد مزمن و مشترک جامعه ما است. عدم تامل در این درد بزرگ تاریخی همه ما را به بی راهه خواهد برد. استبداد، خوداندیشی و خوباوری را از مردم می گیرد و جان و جهان آنان را پر از ترس می کند. در فضای استبداد، هر کس در پی بیرون کشیدن گلیم خود از آب است. دروغ، نفاق و ریا در جامعه رواج می یابد. آن چه بر جان و جهان انسان استبدادزده غلبه می کند، غفلت از حق خود و احساس تکلیف در برابر آن است که قدرت دارد. حتی خدا در چهره جبار خود تجلی می یابد که فقط باید از او ترسید و اسم جلال حضرت حق، اسم جمال او را تحت الشعاع قرار می دهد ...».
نامه ای برای فردا، سعی دارد ابعاد مختلفی از دیروز و امروز این سرزمین و مردمانش را روشن کند و به گواه آنچه که این روزها می گذرد، قلم به خطا نبرده است: «نفرت و شیدایی درد بزرگ دوره اخیر تاریخ ما است و چالش نافرجام سنت و تجدد که سرنوشت یکصد و پنجاه ساله ما را تحت تاثیر قرار داده است، بیشتر ناشی از این دو احساس و کمتر متاثر از اندیشه است. البته همواره در این میان اصلاح طلبانی بوده اند که بر هویت دینی و ملی و بازگشت به خویشتن به عنوان پایه تحول و پیشرفت تاکید می کرده اند و خواستار نوسازی و نوآوری هم در فرهنگ، هم در سیاست و هم در اقتصاد بوده اند و با سازمان و سامان خودکامه وابسته مخالفت می ورزیده اند، از عقب ماندگی علمی، اقتصادی و سیاسی کشور رنج می برده اند و جامعه ای می خواسته اند آزاد، برخوردار از حقوق اساسی و تولید کننده و مستقل. اما آنان نیز همواره گرفتار دو مشکل بوده اند؛ یکی اینکه کمتر تعریف روشن و راهبردی از آزادی و حقوق اساسی جامعه و پیشرفت و استقلال داشته اند. لذا عمدتا مقهور مشهورات زمانه بوده اند. دیگر اینکه در هیاهوی جنگ سنت و تجدد بیشترین فشار را تحمل می کرده اند. کلام مرحوم دکتر شریعتی در این باب گویا است: در میان دینداران متهم به بی دینی و در میان بی دینان متهم به دینداری و در ورای این دو، خارجی مذهبی که سر از اطاعت امیرالمومین برتافته است».
... و کلام پایانی نامه:
گمان مبر که به آخر رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است 

No comments:

Post a Comment