Monday, January 31, 2011

دوازده بهمن؛ دیروز، امروز، فردا

دیروز
12 بهمن سالروز آمدن مردی است که اعتقاد داشت دینداری برای آزادگی و سرافرازی انسان هاست. او دین را در عزت مردم، یاری مظلومان و ایستادگی در مقابل ظلم می دید. امام خمینی از آن روحانیونی نبود که گوشه ای بنشیند و تقوای گریز و پرهیز پیشه کند. امام نه تنها تبعید رژیم پهلوی را تجربه کرد، بلکه همواره تحت فشار متحجرین قرار داشت و در این جبهه نیز مبارزه می کرد.
دیروز مردی آمد که ره آوردش برای نسل من آزادی و استقلال کشورم بود. کسی که در همراهی اش از دوران سیاه اختناق و وحشت و سرکوب پهلوی گذر کردیم. دیروز رویای فراموش ناشدنی ایام جوانیست؛ روزگاری که از او آموختیم حق گرفتنی است و باطل رفتنی و نیز آموختیم که حفظ آرمان ها و ارزش های والا، دشوار تر از انقلاب است. 

امروز 
در سی و دومین سالگرد ورود امام، روزهای پر فراز و نشیبی را می گذرانیم و البته همچنان وفادار به آرمان های اصیل انقلاب. حالا دریافته ایم که حفظ آرمان ها بسیار دشوار است و گذر زمان می تواند درکنار اتفاقات و پدیده های پیش بینی نشده، آرمان را خدشه دار سازد. اینک دغدغه و نگرانی ها فراوان است: اینکه انقلاب به دست نا اهلان و نامحرمان نیفتد و وصیت امام به عنوان منشوری برای آیندگان و سرمشقی برای آزادی خواهان و انقلابیون به فراموشی سپرده نشود؛ اینکه امروز عدالت به عنوان مهم ترین شاخصه و میزان جمهوری اسلامی، کماکان بزرگترین امتحان و چالش جامعه ماست.
این روزها همچنین شاهد خیزش در کشورهای عرب هستیم. کشورهایی که دیریست دچار استبداد شده و حالا نوبت بیداری توده هاست. تونس، مصر، یمن، الجزایر و ... تحولات بدیعی را پشت سر می گذارند. وقایع منطقه در این سالگرد، درسهای فراوانی دارد؛ اینکه دیکتاتورها با وجود بهره مندی از قدرت مالی و نظامی بالاخره در زمان مناسبش با قهر ملت ها مواجه می شوند. در این حوادث صحنه های زیادی مشابه صحنه های انقلاب ما و نیز دیگر دوران هاست. البته به نظر می رسد این صحنه ها بیش از آنکه متاثر از وقایع 32 سال پیش باشد، تحت تاثیر شرایط معاصر قرار دارد.
به هر حال قضاوت در مورد ماهیت این جنبش ها نیازمند زمان بیشتری بوده و اگر چه عناصر اقتصادی، اجتماعی و آزادی خواهانه در کنار عنصر دینی تجلی یافته، ولی به نظر می رسد گرایش آن به سوی اسلام انقلابی توام با آزادی و نگاهی رو به آینده باشد. در این روند بیشتر الگوهایی مانند ترکیه که طیف های مختلف و گوناگون سیاسی و اجتماعی توان رشد و مشارکت دارند مد نظر است. 

فردا
تاریخ عبرت آموز و گواه پیروزی صداقت و حق است. زور و نامردمی و باطل ماندنی نیست و جوانان امروز بیش از هر نسلی آرمان های خویش را در عدالت طلبی و آزادی خواهی می بینند. بر همین اساس بی تردید آینده روشن است.
برای تحقق آرمان های بلند امام و به ثمر نشستن خون شهدا هیچ مسیری جز اجرای کامل قانون اساسی، تضمین آزادی های تصریح شده در آن و اصلاحات دائمی و رو به آینده وجود ندارد. یعنی حفظ اصول و جلوگیری از فروپاشی اخلاقی تنها با اصلاح دائمی سیاست ها و عملکردها امکان پذیر است و یگانه راه تحقق آرمان ها بی شک آزادی بیان، نقد، توجه به خطاها و اصلاحات مستمر است. فردا را باید در این قاب دید.  


Friday, January 21, 2011

دشمنی از جنس برادر





یکی از موضوعات مورد بحث و مناقشه، به خصوص در دوران اخیر، نحوه رفتار سیاستمداران با مخالفین و منتقدان خود است. این موضوع  از معیارها و ملاک های مهم در سنجش میزان مردمسالاری و حکمرانی خوب محسوب می شود. 



شیوه برخورد سیاستمداران با مخالفین خود همچنین ملاکی برای تعیین نوع قدرت و خصوصیات قدرتمندان است. در واقع این موضوع بسیار مورد توجه است که رفتار صاحب منصبان با مخالفین و منتقدین خود چگونه بوده و آیا آنها توانسته اند حد و حدود انسانی و اخلاقی را در این رابطه دو طرفه رعایت کنند؟ یا جلوه های قدرت و توهماتی که قدرت بر قدرتمداران تحمیل می کند، راه هر گونه نقد و زمینه هر اصلاحی را بسته است؟ 
با همین انگیزه و از این منظر، رفتار سیاست مداران بسیاری مورد بررسی قرار گرفته است که در میان ایشان، سیره امیرالمومنین علی (ع) براساس اسناد تاریخی از بهترین الگوها معرفی می شود. در این مورد حدیث جالبی از امام جعفر صادق (ع) است که می فرماید: ان علیاً (علیه السلام) لم یکن ینسب احدا من اهل حربه الی الشرک و لا الی النفاق، و لکنه کان یقول: هم اخواننا بغوا علینا ... (وسایل الشیعه، جزء 15، ص 83)


امام علی (ع) به هیچکس از کسانی که با او در جنگ بودند نسبت شرک و نفاق نداد بلکه می گفت: آنها برادرانمان هستند که بر علیه ما طغیان کردند.


توجه داشته باشیم حضرت امیر برای کسانی که علیه ایشان شمشیر کشیدند تعبیر برادر را به کار می برند و به آنان شرک و نفاق را نسبت نمی دهند، چه رسد به کسانی که فقط مخالف یا منتقد او هستند. به عبارت دیگر وقتی با کسانی که بر ایشان شمشیر کشیدند اینگونه با انصاف رفتار می کنند، رفتارشان با منتقدین چگونه بوده است؟
بر این اساس می توان سیره کسانی را که جایگاه و مسئولیتی نزد مردم دارند، سنجید و دریافت که رفتارشان به چه میزان با شیوه های شخصیتی که سرمشق آزادگان و عدالت طلبان است، همخوانی دارد.

Monday, January 17, 2011

محیط بانان

محیط زیست ایران مدافعانی دارد که تا پای جان برای حفاظت از حریم طبیعت ایستادگی می کنند. اینان محیط بانانی هستند در سخت ترین شرایط و حتی با حداقل امکانات و تحمل بی مهری های رایج دوران ما، هرگز از ایفای وظیفه خطیر خود دریغ نکرده اند.
محیط بان که در ادبیات و الفاظ سنتی از آنان به عنوان شکاربان یاد شده، به نیروهای مسلح آموزش دیده ای می گوییم که شبانه روز به پاسداری از تنوع زیستی ارزشمند کشور مشغول هستند.  از قله های دنا تا جنگل های ارسباران و از تالاب میانکاله  تا پارک ملی کویر، از منطقه حفاظت شده شیراحمد در خراسان  تا جنگل های بنه خِبر در کرمان، از پارک ملی نایبند در سواحل نیلگون خلیج فارس تا ... همه و همه  زیر چشمان تیزبین این عزیزان حفاظت می شود.. عزیزانی که با افتادن هر درخت، گویی خود بر خاک می افتند و  برای ادامه حیات هر موجود، سینه خویش سپر می کنند.
آنها علاوه بر حفاظت از گونه های ارزشمند گیاهی در جنگل ها، بیشه زارها و مراتع، از گونه های جانوری کم نظیر ایران مانند گوزن زرد ایرانی، کبک، قرقاول و پرنده های شکاری، قوچ و میش و کل و بز، یوزپلنگ آسیایی، گورخر، گربه های وحشی و صدها گونه ارزشمند جانوری نگهبانی می کنند تا شکارچیان بی رحم  با انواع تجهیزات پیشرفته نتوانند نسل حیات وحش کشور را براندازند.
در سال های نخستین دولت هفتم با توجه به مشکلات و کمبودهایی که محیط بانان برای ایفای وظایف خود داشتند، برنامه هایی تهیه و تدوین شد. از آن جمله می توان به خرید تجهیزات به ویژه موتورسیکلت های پر قدرت و خودرو های کمک دار بیابانی اشاره کرد که منجر به نوسازی این ناوگان شد. تجهیز محیط بانی ها و تامین امکانات مورد نیاز آنها مانند تقویت و گسترش سیستم بی سیم و نیز راه اندازی و به کارگیری سیستم جی پی اس از دیگر اقدامات در این زمینه بود. در دولت هشتم به ویژه به آموزش محیط بانان در زمینه های تنوع زیستی، مباحث حقوقی و شیوه های مقابله با متخلفین و حتی برگزاری دوره های آموزشی خارج از کشور توجه شد. در زمینه های معیشتی نیز تلاش برای تصویب قانون دریافت حق الکشف در مجلس و نیز امکان بهره مندی از بیمه های تکمیلی برای ایشان صورت گرفت. هر چند که بعدها موضوع بیمه های تکمیلی خود یکی از موارد اتهامی مدیران سازمان حفاظت محیط زیست به حساب آمد و شامل پیگیری های قضایی شد.
اقدام نمادینی که در این میان باید به آن اشاره کرد، مراسم تعطیل شده اعطای نشان محیط بان نمونه بود که در دولت های هفتم و هشتم توسط رییس جمهور یا رییس قوه قضاییه به فعال ترین محیط بانان تعلق می گرفت.    
از دیگر اقدامات مثبت آن دوران، تصویب قانونی بود که به موجب آن محیط بانان کشته شده در حین حراست از طبیعت، شهید به حساب می آیند. همچنین تمهیداتی که بتواند محیط بانان آسیب دیده از اینگونه حوادث و خانواده های آنان را مورد حمایت قرار دهد. 
در کتابی که با عنوان «محیط بانان» در سال 83 تهیه و تدوین و در بهار سال 84 برای اولین بار منتشر شد، وظایف خطیر این نیروهای فداکار تشریح و شهدای محیط بان معرفی شدند.
اگر چه این کارها در قبال زحمات و فداکاری محیط بانان، اقدامات اولیه ای محسوب می شد، اما تلاشی بود برای ارج نهادن بر این محافظان طبیعت و بهانه طرح آن، خبر شهادت «صابر الله داد» و «سعید پرهام» طی دو ماه اخیر که باز غمی بر غم های ما افزود.
رخداد شهادت محیط بانان که همچنان مکرر است دلیلی بر ضرورت تلاش مسئولین برای حفاظت از جان این عزیزان است. این مهم میسر نمی شود مگر با اعمال محدودیت های قانونی برای شکار به خصوص شکارچیان غیرمجاز و اختصاص اعتبارات لازم برای آموزش و تجهیز محیط بانان.  
از آن مهم تر، در بحث حفاظت از مناطق و صیانت از تنوع زیستی، رویکردها می بایست براساس برنامه مدیریت فراگیر باشد تا همه فشارها بر محیط بانان وارد نیاید. به این منظور نیز مطالعات برنامه جامع مدیریت مناطق حفاظت شده در دولت هفتم آغاز و تا پایان سال 83 برای 74 منطقه تکمیل و براساس آن یک برنامه مدیریتی و حفاظتی تدوین شد. در آن برنامه نقش و مسئولیت محیط بان ها به عنوان نیروهای توانمند آموزش دیده پیش بینی شده است.
 آنچه مسلم است اینکه محیط بانان انسان های فداکار و شرافتمندی هستند که البته مانند آحاد ملت باید برای حفظ جان و افزایش توانایی های آنان به طور مستمر برنامه ریزی و اقدام کرد. به ویژه آنکه در جای جای خاک ایران، هر جا که طبیعت کار خویش را به اوج رسانده، چهره آفتاب سوخته محیط بانان گواه سختی حفاظت از  منابع سبز خدادادی است.  به احترام این چهره ها باید به پا خاست. 

Friday, January 7, 2011

فضایل سیاسی خاتمی

سیاست مداران عموما در سخن و تحلیل، توانمندی هایی دارند یا در اثر سیاست ورزی به توانایی هایی دست می یابند. همه سیاست مداران نیز بر مردم و عدالت و همه خوبی های عالم تاکید دارند. ولی اینکه فرد در کنار سخنان نیک و کلام زیبا بتواند در عمل و رفتار هم پای بند به آنچه می گوید باشد، امری بسیار دشوار و در عالم سیاست نادر است.
این نوع سیاست نادر شاید همانی باشد که امام علی (ع) آن را تربیت بندگان می داند. به این معنا که یک سیاست مدار خوب با رفتار خویش، ادب و درست کاری را به مردمش منتقل می کند. چنان که عکس این انتقال هم صادق است.
رفتار سیاستمداران و زمامداران به حدی بر مردم اثر دارد که حضرت علی با صراحت فرمودند: مردم به زمامدارانشان بیش  از پدرانشان شباهت دارند.
نکته مهم در بیان امام اینست که رفتار زمامدار بیش از کلامش بر مردم تاثیر می گذارد و البته گروههای مختلف مردم بر همین اساس در جرگه پیروان سیاست مدارانی قرار می گیرند که بیشتر بر آنها تاثیرگذارند.  
در مقاطعی که با برخی از سیاست مداران مانند آقای سید محمد خاتمی همکاری داشتم، فرصتی بود تا بتوانم رفتار و کلام و میزان انطباق آن دو، همچنین انطباق وعده ها و پیمان ها را با عملکردها بسنجم. امروز هم که به گذشته می نگرم به نظرم فضیلت سیاسی را بیش از همه، در عمل و رفتار خاتمی طی دوره مسئولیتش می شد دید. االبته این موضوع نسبی بوده و آقای خاتمی هم مثل هر انسان دیگری دارای نقاط قوت و ضعف است، ولی برآیند رفتارهای او که  امروز در خاطره بسیاری از مردم ایران مانده بر فضایل رفتاری و سیاسی ایشان تاکید دارد.  
فکر می کنم «نامه ای برای فردا»ی آقای خاتمی که خطاب به نسل جوان کشور یک سال قبل از پایان مسئولیتش در مقام رییس جمهور نوشت، گواهی بر ادعایم باشد. نامه ای که «دیروز» برای «امروز» ما نوشته شد و سخنان قابل تاملی که در این روزها بسیار خواندنی تر از قبل است.


خواندن این نامه را به مشتاقان موضوع می سپارم ولی در تورقی که خودم داشتم، بخش هایی از آن یادآور نکات مهمی بود. مثلا اینکه شروعش از «کویر» است و توصیف کویریات: «کویر، در نگاه اول تجلی خشونت، خشکی، بی آبی و پژمردگی است. پهنه گسترده ای که ریگزارهای بی حد و مرز آن، زندگی را در کام خود فرو می برد. از آسمان کویر، باران آفتاب می بارد و از متن آن طوفان های سهمگین شن بر می خیزد. اما کویر را من مظهر  زندگی، تلاش، صبوری و سازندگی می دانم؛ که نومیدی در دل دریایی مردان و زنانش غرق و هضم می شود و از ناممکن ها امکان شگفت انگیز زندگی پویا بر می خیزد. مبارزه آرام با طبیعت سخت و خشن و نا آرام، مردان و زنان کویری را چنان پرورده است که لحظه ای از زندگی شان تهی از آفرینندگی و امید آفرینی نیست».

... و بعد می رسد به مردم و تاریخ که: «هیچ قومی نمی تواند فارغ از آنچه بر او گذشته است، آینده خود را برگزیند و آینده هر قومی نیز در گرو آگاهی، اختیار، انتخاب و اعمال اراده اوست. گذشته ما گذشته ای استبدادزده است و استبدادزدگی درد مزمن و مشترک جامعه ما است. عدم تامل در این درد بزرگ تاریخی همه ما را به بی راهه خواهد برد. استبداد، خوداندیشی و خوباوری را از مردم می گیرد و جان و جهان آنان را پر از ترس می کند. در فضای استبداد، هر کس در پی بیرون کشیدن گلیم خود از آب است. دروغ، نفاق و ریا در جامعه رواج می یابد. آن چه بر جان و جهان انسان استبدادزده غلبه می کند، غفلت از حق خود و احساس تکلیف در برابر آن است که قدرت دارد. حتی خدا در چهره جبار خود تجلی می یابد که فقط باید از او ترسید و اسم جلال حضرت حق، اسم جمال او را تحت الشعاع قرار می دهد ...».
نامه ای برای فردا، سعی دارد ابعاد مختلفی از دیروز و امروز این سرزمین و مردمانش را روشن کند و به گواه آنچه که این روزها می گذرد، قلم به خطا نبرده است: «نفرت و شیدایی درد بزرگ دوره اخیر تاریخ ما است و چالش نافرجام سنت و تجدد که سرنوشت یکصد و پنجاه ساله ما را تحت تاثیر قرار داده است، بیشتر ناشی از این دو احساس و کمتر متاثر از اندیشه است. البته همواره در این میان اصلاح طلبانی بوده اند که بر هویت دینی و ملی و بازگشت به خویشتن به عنوان پایه تحول و پیشرفت تاکید می کرده اند و خواستار نوسازی و نوآوری هم در فرهنگ، هم در سیاست و هم در اقتصاد بوده اند و با سازمان و سامان خودکامه وابسته مخالفت می ورزیده اند، از عقب ماندگی علمی، اقتصادی و سیاسی کشور رنج می برده اند و جامعه ای می خواسته اند آزاد، برخوردار از حقوق اساسی و تولید کننده و مستقل. اما آنان نیز همواره گرفتار دو مشکل بوده اند؛ یکی اینکه کمتر تعریف روشن و راهبردی از آزادی و حقوق اساسی جامعه و پیشرفت و استقلال داشته اند. لذا عمدتا مقهور مشهورات زمانه بوده اند. دیگر اینکه در هیاهوی جنگ سنت و تجدد بیشترین فشار را تحمل می کرده اند. کلام مرحوم دکتر شریعتی در این باب گویا است: در میان دینداران متهم به بی دینی و در میان بی دینان متهم به دینداری و در ورای این دو، خارجی مذهبی که سر از اطاعت امیرالمومین برتافته است».
... و کلام پایانی نامه:
گمان مبر که به آخر رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است