Thursday, December 2, 2010

به آن چه که امید نداری، امیدوارتر باش

حدیثی از حضرت امیر است که:
به آنچه امید نداری، امیدوارتر باش ...
(کن لما لا ترجوا ارجی  منک لما ترجوا ... - بحارالانوار ج 75 ص 45)
زیرا موسی برای به دست آوردن کمی آتش برای خانواده اش، راهی شد. اما در آنجا خداوند با او سخن گفت و به مقام نبوت رسید؛
ملکه سبا برای امتحان سلیمان از دیار خود خارج شد، اما به وسیله سلیمان به دین خدا گروید؛
و ساحران دربار فرعون به قصد جاه و مقام پا پیش گذاشتند، اما مومن بازگشتند.

بارقه های گرم امید زمانی ظاهر می شود که انتظارش را نداریم و راهگشایی را از نقطه ای مشاهده می کنیم که فکرش را نمی کردیم. آن وقت است که می بینیم هر جا کمترین امید را داشتیم، بیشترین گشایش و موفقیت حاصل شده است.
البته به نظر می رسد شرط به بار نشستن امید، دل صاف، عمل درست و آمادگی برای پذیرش حق باشد. همچنین همان قدر که در شرایط امیدواری، ایمان ها  قوی می شود و صلابت و استحکام می یابد، در شرایط نا امیدی نیز باید از ایمان و استحکام برخوردار باشیم.
لحظاتی قبل از طلوع خورشید، تاریک ترین لحظات شب است. در آن لحظات ممکن است آدمی تصور کند که برای همیشه شب ادامه خواهد داشت. اما ...

1 comment: