Saturday, July 31, 2010

معصیت


 شنبه ٩ امرداد ۸٩

گاه فکر می کنم در کلماتی که ریشه های مشترک یا حروف مشترک اما معانی متضاد دارند، رازی نهفته است. مثل:
حقیقت و حقه. حرم و حرام. انفاق و نفاق.
«عصمت» و «معصیت» هم از این دست است.
ریشه این دو کلمه یکیست ولی معنای آن درست در مقابل هم. یکی نشانه بی گناهی و دیگری خود گناه است. یکی از پاکی می گوید و دیگری عین ناپاکی است.
شاید وجود این کلمات نشانگر نزدیکی آنها در اعمال انسانی است؛ آنجا که نتایج به غیر نیت ها مبدل می شود یا آنجا که تصور غلط از یکسری کارها، آنها را به ضد خودش تبدیل می کند.
چند روز پیش با دیدن تابلویی، توجهم جلب شد. در این تابلوی نقاشی خطی نوشته شده بود: 




 همه گفتند معصیت معصوم است
... و معصیت راهبر شد
 

Monday, July 26, 2010

منتظران مصلح

٤ امرداد ۱۳۸٩



براساس یک نظرسنجی که منتسب به جهاد دانشگاهی است و در روزهای اخیر منتشر شده، بیش از 75 درصد پاسخگویان تهرانی خواهان تغییر وضع موجود هستند. نتایج این نظرسنجی اما سبب برآشفتن عده ای به خصوص دولتی ها شده است. چرا؟
تقاضای تغییر و بهبود شرایط که امر بدی نیست. مگر این همان حسی نیست که منتظران واقعی ظهور امام زمان را در انتظار خویش استوار می کند؟
منتظران بقیه الله نیز خواهان تغییر وضع موجود و ناراضی از شرایط حاضر هستند. البته اگر کسانی باشند که تصور می کنند با سر کار آمدنشان همه مسایل و مشکلات برطرف می شود، به خصوص اگر با ادعای «عدالت» به میدان آمده باشند و دیگران را به بی عدالتی متهم کرده باشند، طبیعی است که از اشتیاق تغییر در میان مردم برنجند و آن را تکذیب کنند. در حالی که این موضوع حتی در قانون اساسی ما نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
آنها چه بخواهند و چه نخواهند، فلسفه انتظار با چند موضوع گره خورده است:  
یکی اعتراض به وضع موجود و عدم رضایت منتظران از شرایطی که در آن به سر می برند و به همین خاطر در انتطار ظهور منجی هستند.
دوم اینکه منتظر ظهور منجی می بایست خود یک مصلح و اصلاح گر باشد؛ که قرآن کریم نیز می فرماید: ان الارض یرثها عبادی الصالحون (سوره 21/ آیه 105)
آن کسانی که از انتقادات برای انجام اصلاحات و رفع معضلات می گریزند و برای حفظ موقعیت خود و تامین منافعشان به ادامه کاستی ها و نقایص رضایت می دهند نمی توانند از منتظران واقعی حضرتش باشند.
جالب این است که فلسفه انتظار را در همه ادیان الهی به نوعی و به شکلی می توان دید. مسیحیت، یهود و اسلام هر یک با رویکرد و انگیزه ای به ضرورت مقابله با ظلم و بیداد، استقرار جامعه آرمانی و آینده روشن و توام با صلح و برابری برای بشر معتقدند.
آنچه که انسان را با وجود همه سختی ها و فراز و نشیب ها و همه بی انصافی ها و ناجوانمردی ها به آینده امیدوار می کند «حی» و «قیوم» بودن خداوند متعال است؛ خدا زنده است و تا خداوند زنده است امید زنده است ... در دنیایی که مشکلات و نابسامانی ها اینچنین گریبانگیر همه جوامع به خصوص مدعیان دین داری است، انتظار برای ظهور فرزند پیامبر که همان بقیه الله باشد و اعتقاد داریم که اینک در میان ما و مترصد فرصتی برای ظهور به سر می برد، امیدبخش است ... امید به اینکه بیاید و سرود عاشقانه عزت و آزادی و اعتلای بشریت را سر دهد.
هر روز بیش از پیش در می یابیم که از مدعیان کاری ساخته نیست؛ بقیه الله خیرلکم ان کنتم مومنین.

Monday, July 19, 2010

چشم همگی خاموش


٢۸ تیر ۱۳۸٩

نظام های برنامه ریزی در ساختارهای حکومتی به این منظور شکل می گیرند که جامعه را براساس اقتضائات زمانه، روندهای آینده و تحولات اقتصادی، اجتماعی و بین المللی با توجه به منابع و مصارف، در مسیر صحیح تحقق آرمان ها و اهداف عالی حرکت دهند. بر همین اساس، فرآیند برنامه ریزی طی سال ها دستخوش تحولات و نوآوری های زیادی شده تا بتواند همپای نیازها و تغییرات، هدف بزرگ دستیابی به جامعه ای بهتر را محقق سازد.
در چنین روندی اما کشور ما که دارای سند چشم انداز بیست ساله و برنامه توسعه ملی پنج ساله بوده، اکنون در زمینه های مختلف به شدت درگیر بی برنامگی، از دست رفتن فرصت ها و عدم دستیابی به اهداف تعیین شده است. متاسفانه شاخص ها و آمارهای بین المللی و رتبه بندی کشورمان دراین شاخص ها، افت مشهودی را در زمینه های مختلف را نشان می دهد. در عرصه ملی نیز مثال بارز این مسئله - که سبب خسارات میلیاردی، کاهش تولید و افزایش نرخ بیکاری می شود – وضعیت کنونی صنعت برق و آثار مخرب آن به خصوص بر صنایع کشور است.
پس از تکرار قطعی های برق طی ماهها و به ویژه هفته های اخیر و تعطیلی بی سابقه کشور به مدت دو روز به این خاطر، بالاخره رسانه ها به کسری بودجه 5 هزار میلیارد تومانی دراین بخش اشاره کردند و البته وزیر نیرو نیز علت این کسری عظیم بودجه را قانون تثبیت قیمت ها دانست که موجب شده حدود 5 سال قیمت خدمات دولتی تغییر نکند. یعنی مشکل را به گردن مجلسی ها انداخت.
حافظه تاریخی چیز خوبی است وقتی به یاد آوریم که طرح تثبیت قیمت ها در واقع طرح رو کم کنی برخی اصولگرایان در مجلس هفتم برای دو سال پایانی دولت آقای خاتمی بود. برای این طرح عوام پسند تبلیغات زیادی به منظور جلب نظر افکار عمومی صورت گرفت و به هدف خود که پیروزی یک طیف خاص سیاسی بود نیز رسید. اما نتایج واقعی اش این روزها معلوم می شود.
عدم توجه به برنامه ریزی، وضع را به اینجا رسانده که خبرگزاری ها از خسارات جبران ناپذیر واحدهای صنعتی خبر داده و به نقل از صاحبان صنایع می گویند قطعی ناگهانی برق برای صنایع مشکلات زیادی را به همراه داشته که از آن میان می توان به صدمه دیدن دستگاهها، ‌از بین رفتن و فاسد شدن مواد خام، ‌آلودگی هوا، تعطیلی خطوط تولید و بیکاری کارگران، از بین رفتن محصولات هنگام انتقال میان خطوط تولید و در نتیجه وارد آمدن خسارات میلیاردی روزانه به صنایع اشاره کرد. از طرفی صنایعی که محصولات را براساس روز و ساعت برنامه ریزی کرده و به خارج صادر می کنند در اجرای تعهدات خود با مشکل مواجه شده و متحمل خسارت های فراوان می شوند.
این خسارات البته غیر از خسارت تعطیلی بسیاری واحدهای تولیدی به دلیل عدم امکان رقابت با کالاهای وارداتی به ویژه محصولات چینی است. حتما شنیده اید که اخیرا نماینده ای از ورود جا نماز چینی گفته و دیگری به ورود سنگ قبر چینی اعتراض کرده است.
خلاصه، کار به آنجا رسیده که کمبود برق حتی نورچشمی صنایع ایران یعنی «ایران خودرو» را به تعطیلی کشانده و به گزارش خبرنگار اقتصادی سایت جهان نیوز این شرکت به طور رسمی به کارکنانش اعلام کرده که از دیروز اضافه کاری های کارگران در دو نوبت عصر و شب لغو شده و تا اطلاع ثانوی نیز ادامه خواهد داشت.
متاسفانه موضوع برنامه ریزی و قانون برنامه چهارم مورد بی مهری و بی توجهی دولت نهم و دهم قرار گرفت و اقدامی جدی که به نتیجه منتهی شود برای مقابله با این خطای فاحش از طرف دستگاههای نظارتی و مجلس شورای اسلامی صورت نمی گیرد. در حالی که مجلس براساس قانون اساسی وظیفه و تکلیف قانونی و شرعی و اختیارات کافی برای رسیدگی و سروسامان دادن به این وضعیت را داراست. بسیاری صاحب نظران اقتصادی معتقدند حتی اگر در همین لحظه، این روند نامطلوب متوقف و به سوی پیشرفت تغییر جهت دهد، به جای دستیابی به اهداف سند چشم انداز در سال 1414، در سال 1440 به آن دست خواهیم یافت.
در این شرایط چه باید گفت؟
چشم همگی روشن؟
نه... برق میره، باید گفت: چشم همگی خاموش

Sunday, July 11, 2010

سنگسار


٢٠ تیر ۱۳۸٩

این روزها موضوع «سنگسار» به دلیل اخباری مبنی بر صدور این حکم در کشور به یکی از موضوعات اصلی در فضای مجازی مبدل شده است. حکم سنگسار نه امروز بلکه از سال های نخست پس از پیروزی انقلاب مورد بحث و مناقشه بوده است.
آیت الله سید حسین موسوی تبریزی که در آن سال ها دادستان کل انقلاب اسلامی بود، گفته است که امام خمینی در سال ۱۳۵۹ هنگامی‌که یک حکم سنگسار در کرمان انجام شد به شخص من گفت سنگسار را اجرا نکنید. حتی از ایشان پرسیدم اگر کسی اقرار کرد چه کنیم؟ ایشان توصیه اکید کرد کاری کنید که اصلاً اقرار نکند. مرحوم بهشتی هم همین نظر را داشت. برخورد آنها به گونه‌ای بود که تا زمانی که امام در قید حیات بود به جز همان موارد اولیه دیگر سنگساری اجرا نشد، چرا که ایشان دستور توقف در این مورد داده بودند.
آیت الله محمد موسوی بجنوردی نیز با صحه بر این موضوع و گفت و گوی مشابهی که با امام در همان سال ها داشته بارها خاطرنشان ساخته که  امام خمینی فرمودند رجم اجرا نشود و من در شورای قضایی این مسأله را نقل کردم و شورای قضایی هم آن را بخشنامه کرد که از آن به بعد دادگاهها حکم رجم ندهند.
آنچه قرآن کریم درباره مجازات زنا در سوره نور می فرماید، اینست: «الزّانِیَةُ وَ الزّانی فَاجْلِدُوا کُلّ واحِدٍ مِنْهُما مّائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَتأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی دینِ اللهِ ... - زنا کننده زن و مرد را هر یک، صد تازیانه زنید و در کارِ دینِ خدا نسبت به آنها مهربان نباشید ...»
آیت‌الله بجنوردی که مجاز به اجتهاد توسط آیت‌الله خویی و مدرس دانشگاه و حوزه است، درباره سنگسار به همین کیفر یعنی صد تازیانه اشاره می کند و می گوید این کیفر با حکم دیگری مانند رجم تخصیص نمی‌خورد... (به علاوه) روایات مربوط به رجم از حیث سند ضعیف است... بنده عرض می‌کنم که این از مسلمات فقه ماست در باب زنا که اگر قبل از «ثبوت عندالحاکم» متهم توبه کند، حد ساقط می‌شود. لذا این روایات همه قابل خدشه است... و مسئله فتوای فقهای عظام برای ما نمی‌تواند منبع بشود، در علم اصول گفته‌اند که شهرت فتوایی (فقط) یکی از «ظنون» است، ما تابع دلیل هستیم نه تابع فتوا...
استاد منیر گرجی نیز نه تنها معتقد است رجم از اسرائیلیات وارد جهان اسلام شده، بلکه با استناد به قرآن کریم، سنگسار را عملی مربوط به دشمنان پیامبر می داند. یعنی مجازات سنگسار برای زناکار در قرآن دیده نمی‌شود، اما لفظ «سنگسار» در سخنان تهدیدآمیز مخالفین نسبت به پیامبر مبعوث شده، شنیده می شود.  مثلاً مخالفین نوح به او ‌گفتند: «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ  - ای نوح اگر از این سخنان دست بر نداری، از سنگسار شدگان خواهی بود / سوره شعراء، آیه ۱۱۶». بنابراین از دید قرآن کریم، عملِ سنگسار، تهدید کفار نسبت به پیامبران بوده است.
متاسفانه کسانی که به نوعی از اجرای حکم سنگسار دفاع می کنند بر ضرورت حفاظت از حریم خانواده تاکید دارند. آنها خانواده را یک حصن می بینند و از منظر آنان زنا تعرضی به حصن خانواده است. البته این درست است که خانواده حرمت دارد و براساس عهد و پیمانی که میان زن و مرد بسته می شود باید از خیانت محفوظ بماند؛ و درست است که خانواده با قراردادی دو طرفه و با آگاهی طرفین شکل می گیرد که وفای به عهد از اصول اولیه آن است؛ اما راه برخورد با پیمان شکنی در خانواده این نیست.
از هر منظری ار جمله روانشناسی یا جامعه شناسی نگاه کنیم، خانواده از ارکان توسعه انسانی است و در چارچوب آن نسل ها به رشد معنوی و عقلی و ذهنی می رسند. فقدان خانواده و اضمحلال آن نیز به طور قطع  یکی از بحران های عصر ما است. اما به دلایل متعددی با سنگسار نمی شود در مقابل این بحران ایستاد.
آسیب پذیری خانواده ریشه در مباحث فرهنگی و اخلاقی و نیز آگاهی زن و مرد از حقوق فردی و خانوادگی و برخوردها و مجازات های مناسب در صورت تخطی از قوانین آن دارد.
سنگسار یک بار در سال 60 توسط امام خمینی و یک بار نیز در سال 83 با بخشنامه ای از سوی آیت الله شاهرودی نهی و متوقف شد. اما متاسفانه باز هم – اگر چه به تعداد انگشت شمار - شاهد آن بوده ایم. مسئله اینست که این نقض صریح حقوق بشر که با آموزه های اسلامی نیز سنخیت ندارد باید از قوانین ایران اسلامی خارج شود. بنابراین از مجلس انتظار می رود که نسبت به اصلاح قانون و بازگشت به معارف اصیل اسلامی اقدام کند...

Wednesday, July 7, 2010

جانبازان و آزادگان در ورای زمان


۱٦ تیر ۱۳۸٩

جای جانبازانی که به رغم درد و رنج ناشی از جراحات شیمیایی همچنان در عرصه اجتماعی فعال هستند و چندی پیش تقاضای حضور در جلسه شورای شهر را به مناسبت روز مبارزه با سلاح شیمیایی داشتند، خالی بود.
این هفته هم یک جورهایی با مجروحین شیمیایی و جانبازان عزیر سر و کار داشتیم. پس از آنکه به مناسبت روز مبارزه با سلاح های شیمیایی که در واقع سالروز حمله شیمیایی عراق به سردشت است -  تلاش هایم برای حضور جانبازان در شورای شهر با مانع روبرو شد، روز یکشنبه نماینده دولت در شورا حاضر و در این زمینه گزارش داد.
رییس سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران در روزی که خبرنگاران حضور ندارند به شورای شهر دعوت شده و گزارش مبسوطی در مورد اقدامات صورت گرفته برای جانبازان و شهدا ارایه داد که البته شامل خدمات همه دولت های گذشته در این زمینه بود. اما متاسفانه در زمینه هایی مانند تامین اعتبار برای برخی داروهای خارجی جانبازان شیمیایی و کمبود پرسنل و بودجه، واقعیات تلخی در گزارشش وجود داشت. متاسفانه در حالی که هزینه هایی بدون تکالیف قانونی صورت می گیرد، برخی تکالیف قطعی این چنین مجموعه ای بر زمین مانده است.
به همین علت در این جلسه خاطر نشان کردم که اینجا شورای شهر یا شورای مردم تهران است و ای کاش نمایندگان جانبازان تهرانی حضور می یافتند. به ویژه اینکه تقاضای این حضور را نیز داشتند، اما ظاهرا چنین نگاهی وجود ندارد و همه مسایل باید از زاویه نیازمندی مردم مطرح شود، نه احترام به حضور و اعلام نظر ایشان.
آقای مسجد جامعی هم به ضرورت احترام به عزت نفس و کرامت جانبازان اشاره کرده و موضوع بهره مندی از توان تشکل های جانبازان و اشتغال فرزندان خانواده های ایثارگران را مورد تاکید قرار داد.  
اتفاقا در پایان آن روز به دیدار جانبازی که سابقه ایثارگری اش به  دوران انقلاب و نیز دفاع مقدس بازمی گشت، رفتیم. یعنی کسی که هم از دوران پیش از انقلاب و هم از دوران جنگ جراحاتی را در بدن دارد، علاوه بر آن که سابقه خدمات ارزنده ای برای کشور را نیز در کارنامه داشته است. حالا او پس از حدود 190 روز حبس و تحمل انفرادی در پی حوادث پس از انتخابات، از زندان آزاد شده و در میان استقبال چشمگیر دوستان و آشنایان و حتی کسانی که دورادور در جریان بودند، به خانه بازگشته است.  
امیر ابوطالبی با صبر و متانتی که ویژگی آزادگان این عصر و دوره است، صحبت می کرد. سختی هایی که بر او گذشته و رنج هایی که متحمل شده، انگار دلش را بزرگ تر کرده است. بخشی از حرف هایش با دیگر آزادگانی که به ملاقاتشان رفته ایم مشترک بود. او هم لحظات زیبایی را تجربه کرده که اگر چه توام با سختی و رنج بوده، ولی به خاطر آرمان و هدف مقدسی که داشته، از سایر لحظات زندگی اش متمایز است و در ذهنش می درخشد.  
آقای ابوطالبی لاغر شده، ولی نشاط و روحیه قوی اش کاهش نیافته بود. جالب است که آزادگان، ایثارگران و جانبازان در هر عصر و دوره ای به سبب ایمانی که به راهشان دارند، منشا امید و الهام برای جامعه خود و به ویژه جوانانی می شوند که از گذر در مسیر دشوار، بیمناک و نگرانند.
به دیدن هر کدامشان که رفته ایم، در میان حس غم و اندوه پنهانی که داشتند و گاه آشکار می شد، تمسک به قرآن و صبر و استواری ویژگی مشترکشان بود. به خصوص آنهایی که سنشان به دوران پیش از انقلاب و جنگ می خورد، امروز هم بر همان آرمان ها باقی و معتقد هستند.
وقتی آقای ابوطالبی از انسش با قرآن در دوران زندان می گفت، ظریفی یادآور شد: اتفاقا یک عده ای هم در بیرون زندان برای آزادی شما متوسل به دعا و قرآن شدند که بعضی هایشان قبل از این، چندان اهل مناجات نبودند.

Friday, July 2, 2010

انسان آزاد است


۱۱ تیر ۱۳۸٩
یکی از مباحثی که همواره در حوزه «دین و سیاست» مطرح بوده، نسبت «دین» و زندگی دین مدارانه با «آزادی» است.
در همین چارچوب، چالش فراوانی بر سر تعریف و حدود آزادی، حق تعیین سرنوشت و حق انتخاب شیوه زندگی صورت گرفته و همچنان از زوایا و دیدگاههای مختلف – به ویژه در سال های اخیر - مورد بحث است. دو دیدگاه عمده دراین زمینه وجود دارد که یکی بر تضمین آزادی در دین صحه گذارده، منتهی بر لزوم تعریف حدود آن برای تمایزش از آنارشیزم و هرج و مرج تاکید می کند. دیدگاه دیگر اما به مغایرت کامل آموزه های دینی با آزادی معتقد است و نگاهی محدود و منفی به اصل آزادی دارد، به گونه ای که اختیاری برای افراد باقی نمی گذارد.
این در حالیست که قرآن کریم به صراحت بر کرامت انسان و محفوظ ماندن حق انتخاب و اختیار وی تاکید می کند:
و لقد کرمنا بنیء آدم ...  و به راستی که به فرزندان آدم کرامت بخشیدیم ... (سوره اسراء، آیه 70)
این آیه بر این حقیقت اذعان دارد که در ذات مفهوم کرامت، «آزادی» نهفته است.
لا اکراه فی الدین ...  اجباری در دین نیست ... (سوره بقره، آیه 256)
بنا بر این آیه، دین براساس اندیشه و تعقل توسط انسان «انتخاب» می شود.  
و لو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعا افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین ...  و اگر پروردگارت می خواست همه آنان که در زمین هستند ایمان می آوردند، آیا تو می توانی مردم را اجبار به ایمان کنی (سوره یونس، آیه 99)  
مفسران در تفسیر این آیه گفته اند که خداوند خواستار ایمان انسان ها از سر اختیار و آزادی است و دین را نمی توان بر انسان ها تحمیل کرد. بی تردید پیامبر اکرم (ص)  بر انسان «سیطره» ای نداشته و آیات قرآنی بر بشیر و نذیر بودن ایشان بر انسان گواه است.
اما در بیان زیباترین آیاتی که از آزادی و رهایی می گوید، باید به آیه 157 سوره اعراف اشاره کرد:  
الذین یتبعون النبى الامى الذى یجدونه مکتوبا عندهم فى التورئة و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینههم عن المنکر و یحل لهم الطیبت و یحرم علیهم الخبئث و یضع عنهم اصرهم و الاغلل التى کانت علیهم فالذین ء امنوا به و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون - آنهایی که از پیامبر امی خداوند پیروی می کنند؛ پیامبری که اوصاف و مشخصات او را در تورات و انجیل می خوانند، این پیامبر مردم را به عمل نیکو فرمان می دهد و از بدی باز می دارد، چیزهای پاکیزه را بر آنها حلال و ناپاک ها را بر آنها حرام اعلام می دارد و بارهای سنگین قیود و زنجیرها را از دوش آنان بر می دارد و کسانی که به او ایمان می آورند احترامش را پاس دارند و او را در راه دین خدا یاری کنند و از نوری که بر او نازل شده پیروی نمایند مسلما از رستگارانند.
این آیه در واقع تصریح می کند علاوه بر آنکه انتخاب و آزادی برای انسان به طور ذاتی توسط خداوند قرار داده شده، راه رستگاری و خوشبختی ابدی انسان در این مسیر تعریف و روشن می شود.
آیاتی که ذکر شد همچنین بر این مهم صراحت دارد که کسی «آزادی» را به انسان نمی دهد، بلکه او از سوی خداوند «آزاد» آفریده شده است. به راستی که از هر زاویه و در هر زمانی که به قرآن نگاه کنیم، درک جدیدی می توان از این کتاب آسمانی دریافت کرد.    
چه قدر خوب بود سیاستگذاران امور فرهنگی به این مسئله روشن و بدیهی توجه می کردند و سعی در اجبار و تحمیل مسایلی که اعتقادات و باورهای دینی را در بر می گیرد، نداشتند.