Sunday, May 9, 2010

شوراها و خاتمی

۱٩ اردیبهشت ۱۳۸٩ 

دیروز جمعی از نمایندگان شوراها از شهرهای مختلف در دفتر آقای خاتمی با ایشان دیدار کردند. از شورای اسلامی شهر تهران هم من و آقایان دکتر نجفی و مسجد جامعی حضور داشتیم.
نمایندگان شوراها با آقای خاتمی در مورد دیدگاهها و وضعیت شوراها صحبت کردند؛ از تحولات مثبت در شوراها و پیشرفت روندها و نیز از بعضی مشکلات و محدودیت ها و به طور مثال گله از دخالت های بی مورد بعضی استانداری ها در کار شوراها.
من هم در صحبت هایم به تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال 79 اشاره کردم؛ به اینکه این اقدام در واقع یک اصل مهم و معطل مانده قانون اساسی را - که پیش از آن بدان پرداخته نشده بود -  احیاء کرد. در آن زمان و به همت دولت اول اصلاحات، با برگزاری انتخاباتی سراسری حدود 200 هزار نفر از اقشار مختلف جامعه وارد عرصه مدیریت کشور شدند.
آقای خاتمی در صحبت هایش با اشاره به «قدرت منتشر» که در اختیار مردم است و «قدرت متمرکز» که در اختیار دولت هاست تاکید کرد: این مهم است که «قدرت منتشر» بتواند بر «قدرت متمرکز» نظارت داشته باشد.  
ایشان به اهمیت شوراها در باورهای دینی ما و نیز در قانون اساسی پرداخت. سپس با توجه به وضعیت کنونی و اینکه گاهی اوقات صحبت هایی با گرایش محدود کردن اختیارات شوراها مطرح می شود، تاکید کرد که در بحث تجمیع، راه حلی که گاه مطرح می شود و براساس آن می گویند شوراها منحل شوند و اختیارات را فعلا به وزارت کشور بدهند، راه حل نامطلوب و نامناسبی است و نباید اجازه طرح این موضوع را داد.
آقای خاتمی بر تلاش و پیگیری امور نیز تاکید داشت و می گفت نباید نا امید شد.
به واقع هم جلسه امیدبخشی بود. در حاشیه جلسه، آقای موسوی لاری (وزیر وقت کشور) از خاطراتش می گفت؛ از اینکه بعضی ها از موضع محافظه کاری معتقد به شورا نبودند و در این کار تاخیر می انداختند یا از اولین دعوتی که از اعضای شوراها انجام شد. در این دعوت استادیوم 100 هزار نفری از نمایندگان شوراهای شهر و روستا پر شد و آقای خاتمی برایشان صحبت کرد؛ نخستین باری که این استادیوم به جای تماشاگران ورزشی، 100 هزار نفر از نمایندگان مردم را در خود جا داد.
این را هم بگویم که بالاخره طبع ایرانی با شعر و شاعری آمیخته است و در این جلسه نیز مثل خیلی جلسات دیگر شاهد قرائت اشعاری زیبا بودیم. مثل این شعر که توسط یکی از نمایندگان شوراها خوانده شد:
باری سوار گُرده ی مردم نکرده ایم
خود را به نعمتی گذرا گم نکرده ایم
گر در تنور دست تهی برده ایم ما
یک جو طمع به حرمت گندم نکرده ایم
جنگل گواه باش اگر خانه سرد بود
یک شاخه از درخت تو هیزم نکرده ایم
دریای شوربخت و صبوریم سال هاست
محنت کشیده ایم و تلاطم نکرده ایم
ما را به جرم آیینه بودن شکسته اند
زیرا به روی رنگ تبسم نکرده ایم
متن کامل صحبت های آقای خاتمی  

No comments:

Post a Comment