Thursday, May 27, 2010

مشکل گرایان و راه حل گرایان


٦ خرداد ۱۳۸٩

گاهی بحث وقتی به موضوعات روز می رسید داغ می شد و گاهی هم کشدار. البته وقتی درخت توت را می تکاندیم دیگر هیچ بحثی مطرح نبود جز توت خوری.  
گوش شیطان کر این جلسات محفل انس خانوادگی ما که از مدت ها پیش پا گرفته، هنوز ادامه دارد و حتی وقتی همه شرایط مساعد تعطیلی آنست، همت جوانان و انگیزه بزرگ ترها آن را سر و سامان می دهد.
جلسات که به طور چرخشی در منازل بزرگترهای فامیل و در سه شهر تهران، اصفهان و قم می گردد، این بار در قم و با حضور جمع قابل توجهی از اعضا برگزار شد؛ از اعضای مسن و روحانی 75 ساله گرفته تا کودکان ناقلای یکی دو ساله. علاوه بر تنوع سنی،  تنوع فکری هم از ویژگی های جمع های خانوادگی گسترده است.
جوان ترها همیشه خواهان تنوع در بحث و در نظر گرفتن خواسته هایشان هستند و سوالات خود را در مورد مباحث ریشه ای و عمیق اعتقادی به صراحت بیان می کنند. بخشی از جلسه هم همیشه به تجزیه و تحلیل مسایل روز می گذرد و این بار که محفل انس ما با روزهای وفات حضرت زهرا مصادف شده بود به این موضوع و حواشی آن نیز پرداخته شد.  
خوشبختانه فرصت برای اظهارنظر و شرکت همه در مباحث هست، حتی کوچکترها که بعضی اوقات با خواندن قطعه شعر یا ارایه مطلبی، دغدغه های خود را طرح می کنند.
این بار در انتهای جلسه یکی از اعضا مطلبی را در خصوص افراد «راه حل گرا» و افراد «مشکل گرا» ارایه داد و از اعضا خواست تا سه اتفاق مهمی را که فکر می کنند در ده سال آینده در ایران پیش می آید و نیز سه اتفاقی را که در جهان رخ خواهد داد، بنویسند. سوال بعدی که باید به آن جواب می دادند این بود که این اتفاقات را در جهت مثبت ارزیابی می کنند یا منفی.
در واقع از نتایج این نظرخواهی می شد فهمید که نگاه جمع نسبت به آینده بیشتر متمرکز بر مشکلات است یا اینکه به دنبال راه حل ها هستند.
جالب است بدانید که برآیند جمع درباره آینده، انجام تغییرات مثبت هم در ایران و هم در دنیا بود؛ آن هم تغییراتی شدید به شکلی که معتقد بودند وضعیت کنونی نه در دنیا و نه ایران پایدار نیست.
البته تعدادی هم – اگر چه اکثریت نبودند – بر مشکلات تمرکز بیشتری داشته و جهت گیری مثبتی را در ده سال آینده نمی دیدند.
در مورد این نظرات، میان «راه حل گرا»ها و «مشکل گرا» ها بحث طولانی در گرفت. تحلیلگر بحث می گفت: مسئله این است «مشکل گرا»ها در خود مسئله غرق می شوند و کمتر به راه حل می پردازند. در حالی که «راه حل گرا»ها به رغم وجود مشکلات به دنبال راه حل هستند و حاضر نیستند خود را در مشکلات غرق کنند.
یکی از نوجوانان هم به نکته خوبی اشاره کرده و گفت: اگر کسی مشکلات را بشناسد، در واقع بخشی از راه را طی کرده است ولی ما گرفتار وضعیتی هستیم که بعضی ها وجود مشکلات را انکار می کنند و این مصداق همان مثلی است که می گوید: آن کس که نداند که نداند ... در جهل مرکب ابدالدهر بماند
از همه اینها که بگذریم بعد از جلسه، تکاندن درخت توت و نوش جان کردن توت ها به طور مستقیم از تولید به مصرف خیلی مزه داد. جای شما خالی.


Sunday, May 23, 2010

ممد نبودی ببینی


٢ خرداد ۱۳۸٩


سال 1361 که آقای خاتمی مسئولیت و نمایندگی امام در موسسه کیهان را بر عهده داشتند، من در کیهان انگلیسی بودم. سوم خرداد آن سال، بعد از ظهر همه به خاطر عملیات موفقیت آمیز چند روز اخیر در جبهه های جنوب، گوش به زنگ خبرهای جدید بودند. گویی فضا از حس انتظاری عمیق  آکنده بود... که ناگهان ... تلکس ها انتظار را به پایان بردند ... خونین شهر آزاد شد.
به خرمشهر از زمان اشغال آن توسط عراق و در پی به شهادت رسیدن بهترین فرزندان کشور در خاک آن، خونین شهر می گفتیم و حالا صدای رادیو نیز در سراسر سالن بزرگ و عریض و طویل کیهان که تحریریه نشریات مختلف در آن قرار داشت پیچیده بود ... مارش پیروزی و حس آزادی خرمشهر ...
شادی و نشاط عجیبی همه را فرا گرفته بود. هیچکس نمی توانست به کارش ادامه دهد. همه از پشت میزها بلند شده بودند... اما این فقط ما نبودیم که سر از پا نمی شناختیم. مردم در خیابان ها هم به پایکوبی پرداخته بودند. از موسسه که بیرون رفتم در خیابان فردوسی شاهد صحنه های بی نظیری از شادی مردم بودم. ماشین ها چراغ های خود را روشن کرده بودند و بعضی هم برف پاکن ها را در هوا به رقص در آورده بودند. خیلی ها هلهله کرده و دست می زدند، بعضی ها پرچم هایی را در دست داشتند و در هوا می چرخاندند و حتی بعضی ها در وسط خیابان می رقصیدند.
در این میان البته صدای آمبولانس هایی که از فرودگاه مجروحین را به بیمارستان های مختلف شهر می رساند نیز به گوش می رسید. یاد شهدای خرمشهر به خیر؛ شهدایی که خونشان ضامن این حماسه بزرگ و در نوع خود بی نظیر بود. در عملیات  آزادسازی خرمشهر فقط  نوزده هزار سرباز عراقی خود را تسلیم نیروهای ایرانی کردند و این نمی شد مگر با پایمردی شهدا که البته در میان آنها نام محمد جهان آرا می درخشد و آن نوحه زیبا و معروف «ممد نبودی ببینی» که در ذهن ها جاودانه شده است.  
جالب است که پدر شهید جهان آرا هنوز در عین کهنسالی به دنبال آرمان های پسر بلندآوازه اش است. خبری امروز از او دیدم که در مجلس حضور یافته و مسایل مهمی را در مورد مشکلات خرمشهر با رییس مجلس مطرح کرده است.
او را به خاطر آوردم که در مراسم آغاز به کار یکی از طرح های بزرگ آب و فاضلاب اهواز در دولت اصلاحات حضور داشت و از ایشان درخواست شد که طرح را افتتاح کند. 
جالب است که او سال گذشته نیز این روزها و در جریان انتخابات در یکی از خاطره انگیزترین مراسم شرکت داشت ... به یاد پسر شهیدش ...
به عکس نگاه کنید



این نکته را جهت استحضار آن عده ای گفتم که تصور می کنند - و البته سعی می کنند که دیگران هم تصور کنند - همه ایثارگران و خانواده هایشان از یک طیف سیاسی خاص هستند؛ در حالی که تعداد قابل توجهی از خانواده های ایثارگران به دنبال حقیقت هستند و دل به شعارها نسپرده اند.
آن عده متوجه نیستند وقایع اخیر همانطور که خانواده ها را دچار شکاف کرده، در سایر اقشار نیز آثار خود را باقی گذاشته است.

Saturday, May 22, 2010

دوم خرداد و گردش روزگار


۱ خرداد ۱۳۸٩

 «تردیدی ندارم که خیلی ها به یاد ندارند فضای دوم خرداد چگونه امکان نقد و بازنگری را برای تداوم پیشرفت کشور باز کرد. از مزایای مهم آن دوره، امکانی بود که برای بازسازی فضای فکری مدیران و سیاستگزاران فراهم شد... اگر چه فضای سیاسی به فاصله چند ماه پس از دوم خرداد به گونه ای پیش می رفت که حرکت های جدید به چشم نیاید ...»کتاب خوشه های شهریور/فصل 7/ صفحه۵٧*
هر جریان اجتماعی، سیاسی یا هر انقلابی در گذر زمان نیازمند تجدید قوا و تنفسی تازه است. این در واقع همان معنای بازنگری و اصلاح روش ها وشیوه هاست. در این صورت است که می توان سمت و سوی حرکت را برای نیل به مقصد و اهداف از پیش تعیین شده، تضمین کرد.
بسیاری از تحلیل گران و جامعه شناسان بر این عقیده اند که دوم خرداد 1376 به مثابه دمیدن نفسی تازه در کالبد جمهوری اسلامی و تجدید قوا در میان نیروهای اصیل انقلاب بود.
دوم خرداد توانست روح تازه ای در میان اقوام و اقشار مختلف برای افزایش مشارکت و تجدید پیوستگی با جمهوری اسلامی بدمد.   
دوم خرداد پاسخ به سرگشتگی نسلی رو به گسست از گذشته، بود که در جمهوری اسلامی بزرگ شده ولی برای بسیاری از سوالاتش پاسخی نمی یافت. چنانچه برای زنان نیز فرصت مناسبی فراهم آورد تا به جایگاه مورد انتظارشان در فرآیند انقلاب بیش از پیش نزدیک شوند.
دوم خرداد مظهر پیوند مجدد روحانیت با دانشگاه و دانشگاهی و پیوندی تازه میان قشر تحصیلکرده، روشنفکر و تکنوکرات با نظام بود. چنانچه ارزش های احیاگر دینی را که می رفت در لابلای بخش نامه ها و دستورالعمل های اداری به ضعف و کم رنگی کشیده شود، قوت بخشید.
این همه را می توان نقطه عطفی دانست که به همدلی طیف های متنوع و ایجاد رنگین کمانی از جریانات اجتماعی و فکری معتقد به نظام منجر شد تا با تلاش و همتی مضاعف به کار پیشرفت ایران عزیز بپردازند.  
دوم خرداد توانست موضوع گفت و گو را در درون جامعه متنوع ایران تقویت کرده و از آن جمله برقراری گفت و گو میان متدینین سنتی با روشنفکران دینی بود. در واقع دوم خرداد اثبات کرد که علاقمندان به انقلاب و اسلام اقیانوس عظیمی از طیف های متنوع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستند و در یک جریان و طیف خاص محدود نمی شوند.  به علاوه دوم خرداد برای اولین بار شعار «زنده باد مخالف من» را طنین انداز شد که خود مظهر تحمل و ظرفیت بالای نظام اسلامی در مواجهه با منتقدان و مخالفان خود بود.
دوم خرداد تجلی رحمانیت نظام اسلامی و احترام به کرامت انسان ها و اصل جمهموریت بود. در دوم خرداد دخالت مردم در سرنوشت خود به طور شاخصی تحقق یافت و این نظریه که اسلام با مردم سالاری سازگاری ندارد، نقض شد. چنانچه روندی را سبب شد که قدرت اگر در میان پیشرفت ها و دستاوردها، مرتکب اشتباهی شد به جای پافشاری، در جهت رفع و اصلاح آن شجاعانه اقدام کند.
دوم خرداد فرصتی بود برای برقراری تعادل میان قوا به نحوی که همه جریانات فکری متعلق به انقلاب فرصت حضور در عرصه خدمت رسانی و تلاش برای پیشرفت و آبادانی ایران را پیدا کنند. در این رهگذر اثبات شد که طیف های گوناگون سیاسی می توانند درکنار یکدیگر با حفظ اصول خویش به تشریک مساعی و رقابت سالم با نظارت بر فعالیت های یکدیگر بپردازند و به پیشبرد امور کمک کنند.
دوم خرداد فرصتی ایجاد کرد تا انقلاب اسلامی ایران چهره واقعی خویش را پس از سال ها تحریف در مجامع جهانی، در معرض بازشناسی گذاشته و منش واقعی انقلاب و جمهوری اسلامی را به نمایش بگذارد.
اما ... چه نیک قرآن کریم می فرماید: «... و تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ ولِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ - و ما این روزها[ى شکست و پیروزى‏] را میان مردم به نوبت مى‏گردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند کسانى را که [واقعاً] ایمان آورده‏اند معلوم بدارد، و از میان شما گواهانى بگیرد، و خداوند ستمکاران را دوست نمى‏دارد» سوره  آل عمران / آیه  .140
  * خاطرات 8 سال دولت اصلاحات/ انتشارات اطلاعات/ اردیبهشت 1388
-  این مطلب در روزنامه شرق روز پنج شنبه ٣٠ شهریور به چاپ رسید.

Wednesday, May 19, 2010

ماجرای برنج های وارداتی


٢٩ اردیبهشت ۱۳۸٩

آنها که اهل پلو و چلو هستند با دقت بیشتری بخوانند. حالا دیگر فقط مشکل اضافه وزن نیست، مسئله «بودن یا نبودن» است!
اگر چه هشدارها مال امروز نیست. از چند ماه پیش گفتیم که به حال پلوخورها یک فکری بکنید. این برنج های وارداتی مشکل دارد. بالاخره بعد از چند ماه شک و تردید و تکذیب و غیره معلوم شد که بله!
من البته به عنوان نماینده مردم تهران می توانم در همین حوزه تلاش کنم ولی به عنوان یک هموطن از همه مسئولین می خواهم که هر یک در حوزه خودشان و در سراسر کشور برای عدم توزیع برنج های مسموم وارداتی فکری کنند. اصل ماجرا را از خبری که دیروز در رسانه ها منعکس شد نقل می کنم:
معصومه ابتکار در جلسه علنی امروز (سه شنبه 28 اردیبهشت 89) شورای اسلامی شهر تهران با اشاره به اثبات آلودگی برخی برنج های وارداتی از هند و پاکستان پس از 8 ماه افزود: مصرف این برنج ها ضرر دارد و باید تدابیری اتخاذ شود تا در فروشگاه های زنجیره ای و میادین میوه و تره بار توزیع نشود.
وی با تاکید بر اینکه این نوع برنج ها نباید در سطح شهر تهران تبلیغ شود، گفت: این موضوع پیش از این در موسسه استاندارد محرز شده بود و در مجلس شورای اسلامی هم اثبات شد و باید سعی شود که ما در توزیع این مواد سهیم نباشیم.

ابتکار با اشاره به مکاتبه کمیسیون محیط زیست شورای شهر با شهرداری و رئیس شورای شهر افزود: در این مکاتبه ها درخواست شده است که این برنج ها در سطح شهر تبلیغ نشود.

این مقام مسئول با اشاره به مصوبه شورای شهر درخصوص نظارت سازمان میادین میوه و تره بار برای کنترل بقایای فلزات سنگین در فرآوردهای پروتئینی گفت: براساس این مصوبه شهرداری مسئول سلامت مواد غذایی ارائه شده در این میادین و فروشگاه های شهروند است.

در جلسه دیروز همچنین در مورد گزارش حسابرسی شهرداری تهران که ارایه شد، گفتم: گام های خوبی برای شفاف سازی مالی در شهرداری برداشته شده است ولی هنوز تا وضع قابل قبول فاصله داریم. به خصوص آنکه می بایست در نحوه گزارش دهی تجدید نظر صورت گیرد و در این مورد ‌توانمند سازی شورا در اعمال نظارت بر استقلال ذیحسابان موثر است.
شفاف سازی مالی نه تنها در شهرداری بلکه در دیگر دستگاه ها از جمله دولت وجود ندارد و همچنان حسابرسی مالی سال های 84 تا 82 دارای ابهاماتی است که باید تکلیف آن را روشن کرد.

Sunday, May 16, 2010

تدبیر و تقدیر


٢٦ اردیبهشت ۱۳۸٩
اعمال و رفتار ما اگر با قوانین جاری در طبیعت سازگار نباشد باعث تخریب و سپس عکس العمل و سرکشی طبیعت علیه ما خواهد شد. مانند آنچه که این روزها از روند تولید گازهای گلخانه ای و پدیده گرم شدن کره زمین و عوارض آن می شنویم. این قانون در سایر موارد نیز صادق است. چنانچه رفتار ما اگر با قوانین فطری، روانی و روحی انسان سازگار نباشد به آسیب و ناسازگاری رفتاری منجر خواهد شد. مثل بی توجهی به نیازهای معنوی و روحی که به اختلال روانی و افسردگی منتهی می شود.
همین طور اگر رفتار جمعی  با قوانین فطری و اخلاق اجتماعی سازگار نباشد به ناهنجاری خواهد انجامید. اگر حقوق دیگران را پایمال کردیم یا کرامت انسانی فرد یا جمعی را نادیده گرفتیم و یا ‌به امانت فرد یا گروهی خیانت کردیم، باید به زودی منتظر عوارض آن که سوء رفتارها و ناهنجاری های اجتماعی با آثار گسترده است، باشیم.
در فرهنگ دینی به رفتارهایی «گناه» گفته می شود که برخلاف قوانین و فطرت طبیعی انسان و جهان است. خداوند قوانینی را وضع کرده و به انسان نیز اختیار، حق انتخاب و آزادی عمل داده تا اگر همگام با فطرت و قوانین عمل کرد، در مسیر پیشرفت و رشد مادی و معنوی قرار گیرد.  
آنچه امروز در فرهنگ جهانی از آن به عنوان «توسعه پایدار» نام می برند در واقع می تواند همگامی با قوانین پایه باشد که اگر با فهم و معرفت صورت گیرد، خود نوعی عبادت به شمار می آید. به این معنی که همگامی با طبیعت و با جهان هستی حرکت بسوی همه خوبی ها و زیبایی هاست.
خداوند بر خود واجب کرده رحمتش را در معنای عام و خاص بر همه بندگان فرو آورد. در آیه 12 سوره انعام می فرماید: «کتب علی نفسه الرحمة/خداوند بر خود رحمت را واجب کرده است». در واقع خداوند ضمانت کرده که اگر انسان هماهنگ با قوانین خلقت حرکت کند، آنچه خارج از اختیار یا به عنوان «تقدیر» و اتفاقات غیرمترقبه برایش رخ می دهد، در نهایت به نفعش خواهد بود.
 
این نکات را در کلام دوستان خدا نیز می بینیم. مانند اینکه حضرت زهرا(س) می فرمایند: کسی که عبادت خود را خالصانه (برای خدا) بالا فرستد، خداوند هم بهترین مصلحت و تقدیر را برایش پایین می فرستد.
جملات زیادی از فاطمه زهرا حاوی مفاهیمی بلند در حوزه اندیشه و معنویت وجود دارد؛ مانند همین جمله که خلاصه ای موجز است از همه مطالبی که در بالا گفتیم و ایشان آن را در یک جمله با فصاحت و صراحت بیان کرده است.
ای کاش این روزها که مجالس متعددی برای آن بانو برگزار می شود به جای مطالبی که سندیت آنها ثابت نشده و بعضا حتی وهن به دختر گرامی رسول اکرم (ص) است، مطالبی انسان ساز از ایشان بیان شود و به تبیین دیدگاهها و منش زندگی آن بزرگوار بپردازند. به خصوص مطالبی که به کار امروز جامعه ما بیاید؛ جامعه ای که مانند آن روزگار گرفتار گناهانی چون دروغ و ریا است. لقب صدیقه که درباره حضرت زهرا و به معنای بسیار راستگو آمده است می تواند دستاویز محکمی برای رهایی از این خطاها باشد.
در هر حال باید بدانیم که انسان اگر در کار خویش و عالم خلقت درست تدبیر کند در مسیر پیشرفت قرار خواهد گرفت و در این صورت حتی تقدیر ناخواسته، سدی در مقابلش نخواهد ساخت.

Thursday, May 13, 2010

جبر و عقل


 ٢۳ اردیبهشت ۱۳۸٩

چند روز پیش باز هم خدمت خانم منیر گرجی بودیم، برای یاد قرآن و صفای دل و باز هم به آیاتی درباره انسان و اختیار و عقل و ایمان رسیدیم. در مورد آیات 98 تا 100 سوره یونس که خطاب به پیامبر اسلام است و در آن از حضرت یونس یاد شده بحث جالبی درگرفت. در این آیات می خوانیم: 
فَلَوْلاَ کَانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّآ آمَنُواْ کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْیِ فِی الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ ﴿۹۸﴾
چرا هیچ شهرى نبود که [اهل آن به موقع] ایمان بیاورد تا ایمانشان به حال آنان سود بخشد مگر قوم یونس که وقتى [در آخرین لحظه] ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگى دنیا از آنان برطرف کردیم و تا چندى آنان را برخوردار ساختیم (۹۸)
وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ ﴿۹۹﴾
و اگر پروردگار تو مى‏خواست قطعا هر که در زمین است یکسر ایمان مى‏آوردند، پس آیا تو مردم را مجبور مى‏کنى که ایمان بیاورند (۹۹)
وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ
و هیچ کسی جز به اذن خدا ایمان نمی آورد و [خدا] بر کسانى که تعقل نمی کنند پلیدى را قرار مى‏دهد (۱۰۰)
 این آیات نشان می دهد که ایمان آوردن انسان ها و جوامع در دست کسی جز خدا نیست و خدا نیز اجباری در این امر قائل نشده است. همچنین در مثالی که (در مورد قوم یونس) می زند آشکارا بر لزوم رابطه ای دو طرفه میان خدا و انسان برای ایمان آوردن، تاکید می کند.
در آیه بعد خداوند به صراحت بیان می کند که اگر می خواست، همه انسان ها یکسره ایمان می آوردند و سپس خطاب به پیامبر می فرماید آیا می خواهی مردم را مجبور به ایمان آوردن کنی؟
موضوع عدم اجبار و اکراه در دین با کلام «لا اکراه فی الدین» که در سوره بقره آمده، مشهور است. ولی این آیات نشان از تکرار این مفهوم در قرآن کریم دارد که ایمان با جبر و زور سنخیتی ندارد.   

در آیه 100 نکته ظریف دیگری بر اهمیت موضوع می افزاید که عقل به عنوان سرمایه ای برای بشر قرار داده شده است و اگر انسان ها از عقل پیروی نکنند گرفتار ناپاکی خواهند شد.
تاریخ انبیاء حاکی از عدم اجبار در دین و شیوه آنها استوار بر تذکر و یادآوری بوده است. چرا که ایمان از سویی ریشه در فکر و اندیشه و از سوی دیگر قلب و روح دارد و هیچیک از اینها را به جهت فطری نمی توان تسلیم جبر و تحمیل کرد. ایمان آوردن امری اختیاری است و فرد باید با آزادی و اختیار کامل و براساس تعقل از بین گزینه های مختلف ایمان به خدا و دین را باور کند.
بر این اساس اگر در مواردی افراد بر اثر فشارهای اجتماعی یا اقتصادی و برای حفظ منافع خود نسبت به جریانی اظهار پای بندی کنند، این امر نمی تواند در مورد دین نیز صادق باشد. زیرا رفتن به سمت دین، ریشه در تعقل و انتخاب آگاهانه دارد. در آیه 99 منظور از کلمه «تکره» به کار بردن اجبار و در واقع نفی آن در مورد انسان هاست. این آیه روش تربیتی اسلام را بیان می کند  و ما هم اگر مدعی بسط و نشر دین اسلام هستیم باید بدانیم در آن زور و ارعاب و جبر نبوده بلکه تعقل و اندیشه مبنای ایمان است.
اما از لوازم تعقل و اندیشه، طرح آزادانه افکار و دیدگاههاست. اگر چه در کشوری که پایگاههای دینی در آن قویست می بایست تلاش فرهنگی برای شناخت صحیح دین و آسیب شناسی اجتماعی و دینی صورت گیرد تا افراد با تشخیص درست مسیر زندگی خود را برگزینند.


  

Sunday, May 9, 2010

شوراها و خاتمی

۱٩ اردیبهشت ۱۳۸٩ 

دیروز جمعی از نمایندگان شوراها از شهرهای مختلف در دفتر آقای خاتمی با ایشان دیدار کردند. از شورای اسلامی شهر تهران هم من و آقایان دکتر نجفی و مسجد جامعی حضور داشتیم.
نمایندگان شوراها با آقای خاتمی در مورد دیدگاهها و وضعیت شوراها صحبت کردند؛ از تحولات مثبت در شوراها و پیشرفت روندها و نیز از بعضی مشکلات و محدودیت ها و به طور مثال گله از دخالت های بی مورد بعضی استانداری ها در کار شوراها.
من هم در صحبت هایم به تشکیل شوراهای اسلامی شهر و روستا در سال 79 اشاره کردم؛ به اینکه این اقدام در واقع یک اصل مهم و معطل مانده قانون اساسی را - که پیش از آن بدان پرداخته نشده بود -  احیاء کرد. در آن زمان و به همت دولت اول اصلاحات، با برگزاری انتخاباتی سراسری حدود 200 هزار نفر از اقشار مختلف جامعه وارد عرصه مدیریت کشور شدند.
آقای خاتمی در صحبت هایش با اشاره به «قدرت منتشر» که در اختیار مردم است و «قدرت متمرکز» که در اختیار دولت هاست تاکید کرد: این مهم است که «قدرت منتشر» بتواند بر «قدرت متمرکز» نظارت داشته باشد.  
ایشان به اهمیت شوراها در باورهای دینی ما و نیز در قانون اساسی پرداخت. سپس با توجه به وضعیت کنونی و اینکه گاهی اوقات صحبت هایی با گرایش محدود کردن اختیارات شوراها مطرح می شود، تاکید کرد که در بحث تجمیع، راه حلی که گاه مطرح می شود و براساس آن می گویند شوراها منحل شوند و اختیارات را فعلا به وزارت کشور بدهند، راه حل نامطلوب و نامناسبی است و نباید اجازه طرح این موضوع را داد.
آقای خاتمی بر تلاش و پیگیری امور نیز تاکید داشت و می گفت نباید نا امید شد.
به واقع هم جلسه امیدبخشی بود. در حاشیه جلسه، آقای موسوی لاری (وزیر وقت کشور) از خاطراتش می گفت؛ از اینکه بعضی ها از موضع محافظه کاری معتقد به شورا نبودند و در این کار تاخیر می انداختند یا از اولین دعوتی که از اعضای شوراها انجام شد. در این دعوت استادیوم 100 هزار نفری از نمایندگان شوراهای شهر و روستا پر شد و آقای خاتمی برایشان صحبت کرد؛ نخستین باری که این استادیوم به جای تماشاگران ورزشی، 100 هزار نفر از نمایندگان مردم را در خود جا داد.
این را هم بگویم که بالاخره طبع ایرانی با شعر و شاعری آمیخته است و در این جلسه نیز مثل خیلی جلسات دیگر شاهد قرائت اشعاری زیبا بودیم. مثل این شعر که توسط یکی از نمایندگان شوراها خوانده شد:
باری سوار گُرده ی مردم نکرده ایم
خود را به نعمتی گذرا گم نکرده ایم
گر در تنور دست تهی برده ایم ما
یک جو طمع به حرمت گندم نکرده ایم
جنگل گواه باش اگر خانه سرد بود
یک شاخه از درخت تو هیزم نکرده ایم
دریای شوربخت و صبوریم سال هاست
محنت کشیده ایم و تلاطم نکرده ایم
ما را به جرم آیینه بودن شکسته اند
زیرا به روی رنگ تبسم نکرده ایم
متن کامل صحبت های آقای خاتمی  

Tuesday, May 4, 2010

سال ها با جور لیلی ساختی

۱٤ اردیبهشت ۱۳۸٩

امروز جلسه شورای شهر در جریان طرح موضوع نظام مهندسی ساختمان، شلوغ  و تا حدی هم جنجالی شد.
شورای شهر از 2 سال قبل طی مصوبه و تفاهم نامه ای، سازمان نظام مهندسی ساختمان را مسئول نظارت فنی بر ساختمان های تهران و شهرداری را موظف به همکاری از طریق ایجاد دفاتر الکترونیکی خدمات شهرسازی و اجرای دقیق طرح تفصیلی شهر تهران کرد.  
قرار شد برای هر ساختمان یک شناسنامه فنی صادر شود و سازمان نظام مهندسی در مرحله اول با ساختمان های دارای بیش از 3000 متر زیربنا اجرای مصوبه را آغاز نماید. امروز اولین شناسنامه فنی در حضور اعضای شورا و سازمان نظام مهندسی و  شهردار تهران اعطا شد.
در اجرای این مصوبه مشکلاتی در هماهنگی بین شهرداری و سازمان نظام مهندسی به وجود آمده  که در جلسه امروز شورا منجر به برخورد لفظی میان آقای قالیباف و آقای غرضی رییس سازمان نظام مهندسی شد. البته قضاوتی در مورد این مشاجره ندارم و فکر می کنم هر دو طرف می خواهند کار به بهترین کیفیت صورت بگیرد. در اینجا می خواهم از زاویه دیگری به سخنان آقای غرضی بپردازم.
مهندس غرضی که در دوران مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر امام، در سمت وزیر نفت و سپس وزیر مخابرات کار کرده است،  مطالب خود را با این شعر آغاز کرد که:  
سال ها با جور لیلی ساختی /  من کنارت بودم و نشناختی
او با ذکر مثالی از دوران وزارت خودش تاکید داشت که مردم از پیشرفت و تکنولوژی استقبال می کنند  و می گفت در  دوره اولی که وزارت نفت بودم 10 هزار مشترک گاز بیشتر نداشتیم ولی به رغم مشکلات کار کردیم و آن را توسعه دادیم. به طوری که حالا حدود 15 میلیون مشترک گاز در کشور وجود دارد. مهندس غرضی می خواست بگوید مردم از اینکه ساختمانشان براساس مقررات ملی خرید و فروش شود و ملاک و میزان در این مورد تکنولوژی و استانداردهای مطلوب ساختمان سازی باشد، استقبال  می کنند.
غرضی البته به مشکلاتی که بر سر راه توسعه میادینی مانند عسلویه در سال های اخیر ایجاد شده و تمام تلاش های قبلی نیز راکد مانده، اشاره ای نکرد.
او در میان سخنانش  به آیه زیبایی از قرآن کریم نیز اشاره کرد که:  
لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما/  خداوند بدگویى بلند و آشکار را دوست ندارد جز براى کسى که بر او ستم رفته باشد، و خداوند همواره شنوا و داناست
پس از صحبت های مهندس غرضی، بعضی از اعضای شورا برای صحبت وقت گرفتند. نوبت به من که رسید آقای مهندس چمران خواست بقیه بحث به یک شنبه موکول شود. اما من بر صحبت کردن مصر بودم و مطالبم را بیان کردم. از جمله اینکه:
 ما باید از نهادهای مدنی حمایت کنیم. سازمان نظام مهندسی یک نهاد برخواسته از مردم، مستقل و برگزیده از میان هزاران مهندس است، بنابراین باید حمایت شود. شورا و شهرداری هم نهادهایی مدنی هستند. باید مشکلات و اختلافات را حل کنیم تا با هم افزایی در این زمینه در واقع به تقویت نهادهای مدنی کمک کرده باشیم. در این زمینه البته باید نظر نظام مهندسی را به اهمیت حفظ محیط زیست جلب کنیم. یعنی به مواردی مانند مقررات ملی ساختمان (مبحث 19) در خصوص انرِژی، سیستم تصفیه فاضلاب، مدیریت پسماند، تخلیه و بازیافت نخاله، کاهش آلودگی صوتی  در مراحل ساخت و ساز و ... که عدم توجه به اینها می تواند همسنگ زلزله های مهیب (البته در درازمدت) آسیب های غیرقابل جبرانی به شهر وارد آورد.  
این یادداشت را گذاشتم تا بر چند نکته پافشاری کنم: یکی اهمیت نهادهای مدنی. دوم، ضرورت استقبال مردم از پیشرفت ولو اینکه مشکلاتی در سر راه باشد و سوم یادآوری زحمات کسانی که سال ها برای این کشور کار کرده اند و اکنون  عده ای تلاش می کنند که آن دوران را از صفحه روزگار پاک کنند.
اما آیا می توانند؟