Friday, April 30, 2010

دعای «الهی عظم البلا» را فراموش کرده اید؟

ی ۱٠ اردیبهشت ۱۳۸٩

غروب جمعه است و دلگیری خاکستری آن ... الهی عظم البلاء و برح الخفاء ... 
یکی از باورهای اصولی شیعه که از مشترکات ادیان ابراهیمی هم به حساب می آید، «انتظار برای ظهور منجی» است و در منابع شیعه دعاهای متعددی هم در این مورد داریم؛ از دعای فرج گرفته تا دعای عهد و ندبه. 
اما یک دعا هست که بیش از همه حس انتظار را در انسان بیدار و فلسفه آن را ملموس می کند. فلسفه ای که مبنایش اعتراض به وضع موجود و نیاز به بهبود اوضاع و اراده برای اصلاح و تغییر است. دعایی که وقتی آن را می خوانی با تمام وجود حسش می کنی ... اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
خدایا بلاء عظیم گشته و درون آشکار شد و پرده از کارها برداشته شد و امید قطع شد
وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکى
و زمین تنگ شد و از ریزش رحمت آسمان جلوگیرى شد و تویى یاور و شکایت ما بسوى توست
وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ
و اعتماد و تکیه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد آن زمامدارانى که پیرویشان را بر ما واجب کردى
وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً
و بدین سبب مقام و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ایشان به ما گشایشى ده فورى و نزدیک
کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ یا عَلِىُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانى
مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا کفایت کنید
فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ
که شمایید کفایت کننده ام و مرا یارى کنید که شمایید یاور من
یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ
ای سرور ما ای صاحب الزمان فریاد، فریاد، فریاد، دریاب مرا، دریاب مرا، دریاب مرا، همین ساعت
السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
همین ساعت، هم اکنون، زود، زود، زود، اى خدا، اى مهربانترین مهربانان به حق محمد و آل پاکیزه اش
***
دعای بسیار زیباییست، نه؟
اما نمی دانم چرا این دعا را این روزها کمتر می شنویم، مخصوصا از زبان کسانی که مدعی درخواست برای ظهور ایشان هستند

Sunday, April 25, 2010

توبه

٥ اردیبهشت ۱۳۸٩
 توبه و استغفار که نوعی بازگشت و پناه بردن به دامان بخشنده و کریم خداوند است، یکی از مراحل محاسبه نفس به شمار می رود و ذاتا حرکتی مثبت و موثر برای ارتقای درجه انسانی است. کسی که اعمال خود را مرور می کند و به حساب کرده ها و ناکرده هایش می رسد، می تواند در پیشگاه خداوند به خطاهایش اذعان کند و قدمی به سوی اصلاح روح و جانش بردارد.
در آموزه های دینی حتی پیامبر اکرم که معصوم و در مراتب بالای انسانی و اخلاقی بودند، مدام استغفار می کردند. همین نکته در زندگی روزمره پیامبر نشان می دهد که هیچ کس در هیچ مرتبه ای از مراتب دنیوی و معنوی مستثنی و بی نیاز از طلب بخشش و توبه نیست.
احساس بازگشت و نیاز به بخشش حتی در میان انسان هایی که اعتقادات دینی خاصی ندارند وجود دارد؛ آنجا که از کاری پشیمان می شوند و با خود عهد می کنند که دیگر آن را تکرار نکنند و یا درصدد جبران آن برآیند. به همین خاطر  طرح موضوع استغفار از سوی خطبای محترم جمعه فی نفسه کار خوبیست، ولی چرا با واکنش های منفی و انتقاداتی روبرو می شود؟
شاید اولین ایراد قضیه اینست که مردم از صاحب منصبان که خطاهایشان – نه ضرر و زیان فردی، بلکه مشکلات فراگیر و جمعی را سبب می شود -  بیشتر انتظار محاسبه نفس و اذعان به خطا دارند. متاسفانه این اتفاق کمتر می افتد و گویی صاحب منصبان که داعیه دین داری دارند خود را مستثنی از خطا می بینند. در حالی که به خاطر مسئولیت هایشان باید بیشتر مشمول محاسبه نفس و طلب و بخشش شوند. آیا گناهانی که آثار آن فردیست با گناهانی که کل جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد، یکیست؟
ماجرای توبه هم مثل موضوع امر به معروف و نهی از منکر شده که جهت اصلی اش امر و نهی صاحب منصبان از سوی مردم است. اما در جامعه ما عموما برعکس عمل می شود و به همین نسبت از محتوای اصلی خویش خالی.
هم نسلی هایم کتاب مشهور گناهان کبیره شهید آیت الله دستغیب را خوب به یاد دارند. گناهان کبیره دراین کتاب بدین شرح بودند:
1-      شرک به خداوند
2-      یاس و نا امیدی
3-      آدم کشی و قتل نفس
4-      دروغ
5-      عاق والدین
6-      قطع رحم
7-      گمان امان بودن از مکر الهی
8-      خوردن مال یتیم
9-      رباخواری
10-   زنا و لواط
11-   قذف (نسبت زنا و لواط به زن و مرد مسلمان دادن)
12-   قمار
13-   پیمان شکنی
14-    خیانت در امانت
نمی دانم چرا در مقابل این همه گناه که شاهد خیلی هایش در سطوح وسیع هستیم، فقط به چند تایی گیر داده اند ... و البته به بدحجابی که در میان گناهان کبیره جایی ندارد.

Tuesday, April 20, 2010

سیب سرخ در ظرف سبز

31 فروردین 89

دوم اردیبهشت روز زمین پاک است. امروز در جلسه شورا فکر کردم با مثالی ارزش زمینی که بر روی آن زندگی و از آن ارتزاق می کنیم را  بیان کنم. موضوع خیلی ساده بود ولی با حاشیه هایی که هنگام بیان آن رخ داد به سوژه ای تبدیل شد که خبرگزاری ایلنا آن را به عنوان یک خبر نقل کرد. تیترش را هم زد:
سیب سرخ در ظرف های سبز، هدیه ابتکار برای روز زمین پاک
 به گزارش خبرنگار ایلنا در دویست و هفتاد و چهارمین جلسه علنی شورای شهر تهران ابتکار تسهیلاتی را به مناسبت روز زمین پاک دیده بود و قصد داشت تا برنامه‌ای را اجرا کند که در ابتدا با مخالفت چمران مواجه شد اما بالاخره توانست او را قانع کند. 
چمران رئیس شورای شهر تهران در ابتدا به ابتکار اجازه نمی‌داد که سیب‌های سرخی که برای روز زمین پاک تدارک دیده شده بود تقسیم شود و می‌خواست که در زمان خروج هر یک از اعضا این کار صورت گیرد. اما ابتکار رئیس کمیته محیط زیست به تنهایی از صحن جلسه خارج شد و یک عدد سیب قرمز را درون پیش‌دستی‌های سبز رنگ قرار داد و برای خودش روی میز گذاشت. در این زمان سایر اعضا با ابتکار در مورد سیب صحبت می‌کردند.
ابتکار به ایما و اشاره و بالاگرفتن سیب به چمران توضیح داد که قصد انجام چه کاری را دارد و با بلند شدن از روی صندلی خود برای رئیس شورای شهر نیز یک عدد سیب سرخ آورد.
اگرچه فضای جلسه از رسمیت خارج شده بود و تمام حواس ها برسیب های درون بشقاب های سبز متمرکز بود، اما پورزرندی معاون مالی و اداری شهرداری تهران همچنان گزارش خود را ارائه می‌داد و سخنرانی می‌کرد.
بالاخره با قانع شدن چمران، تمام سیب‌ها میان اعضای شورای‌شهر تهران پخش شد و ابتکار از تمام حاضران در جلسه خواست که سیب خود را نخورند تا توضیحاتی را ارایه دهد و به بیادی که قصد خوردن سیب را داشت هم تذکر داد. با این حال پورزندی که گویا طاقت نداشت شروع به خوردن سیب کرد و باعث خنده حضار شد.
ابتکار صحبتش را شروع کرد و گفت: از بهترین نعمات خداوند که شباهت زیادی به زمین دارد سیب است.
او از حاضرین در جلسه خواست تا سیب خود را به 4 قسمت مساوی تقسیم کنند و ادامه داد: سه قسمت از زمین مانند این سیب، دریاها، اقیانوس ها و تالاب‌هاست و یک‌چهارم آن از خاک تشکیل شده است. وی سپس یک چهارم باقی مانده را نصف کرده و گفت: نصف این یک‌چهارم هم از خاک غیرقابل زیست برای بشر تشکیل شده است
ابتکار به نیمه آن یک‌چهارم اشاره کرده و آن را نیز به چهار قسمت تقسیم کرد و ادامه داد: برش یک‌ شانزدهم این سیب در واقع خاک مورد استفاده بشر برای زندگی است.
وی سپس پوست آن یک شانزدهم را جدا و تاکید کرد: از همه کره زمین خاک قابل بهره‌برداری برای کشاورزی و دامداری و جنگل ها همین تکه است. یعنی بخش بسیار محدودی که ردپای اکولوژیک انسان نیز بر آن نقش می بندد
در این میان، چمران با قطع کردن صحبت‌های ابتکار به او گفت: شما که دارید دستورالعمل آشپزی می‌دهید!
رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران در این زمان مجددا به پوست یک‌شانزدهم سیب اشاره کرده و گفت: ‌این تکه همان خاک حاصلخیزی است که 7 میلیارد جمعیت زمین از آن تغدیه می کنند
به گزارش خبرنگار ایلنا، در اثنای گفته‌های ابتکار، مرتضی طلایی رئیس کمیسیون فرهنگ و اجتماعی شورای شهر در حال گاز زدن به سیب خود بود!
چمران هم گفت: آقای طلایی و بیادی خلاف مقررات سیب را میل کردند!
خبر را کم و بیش همانطور که ایلنا نقل کرده، آوردم و در مورد تیتر و عکس العمل همکاران و حتی بشقاب های سبز شورای شهر بی تقصیر بی تقصیرم!
 

Thursday, April 15, 2010

تاریخ گمشده

٢٦ فروردین ۱۳۸٩

«تاریخ» مقوله جالبی است و البته بحث و مجادله هم درباره آن فراوان. آنچه مهم است اینکه تاریخ بی کم و کاست و همان گونه که رخ داده به آیندگان منتقل شود، اما سرمنشاء بحث ها و جدل ها از این روست که بیان واقعیات همواره با عقاید یا منافع گروههایی از جوامع در تضاد قرار می گیرد.
امام علی(ع) در خطاب هایش به مردم بارها آنان را به درس آموزی و عبرت گرفتن از گذشتگان فرا می خواند و در وصیتش به فرزندان «تاریخ» را مایه بهتر زیستن و انتخاب روش های درست عنوان می کند. مثلا در نامه 31 نهج البلاغه از ایشان آمده که خطاب به امام حسن (ع) می فرماید: داستان گذشتگان را بخوان و سرگذشت پیشینیان را به یاد آور و ببین که چه کردند، از کجا شروع کردند و به کجا رسیدند ...
«عبرت» مفهومش درس هایی از موفقیت ها و شکست هاست و شکست هم فی نفسه منفی نیست. بلکه گاهی اوقات درس هایی از یک شکست می تواند به راهی روشن و پرامید منتهی شود.  
در واقع توصیه امام علی(ع) زمانی نتیجه مثبت خواهد داد که تاریخ با تمام واقعیاتش بیان شود. ولی ما متاسفانه بارها شاهد حذف، انکار یا تغییر تاریخ بوده ایم. سال های اول انقلاب نیز مشاهده می شد که عده ای دنبال آنند تا تاریخ را یا تغییر دهند و یا بخش ها یا نام هایی را از آن حذف کنند؛ مثلا به این عنوان که این فرد یا این بخش با طاغوت ارتباط دارد و یا طرح این چهره به مصلحت نیست. در حالی که چه کسی است نداند حذف یا نفی واقعیت دور از خرد است. رفتارهای صدا و سیما مصداق بارزی از این اندیشه بوده است. حتما خیلی ها به خاطر دارند که دکتر علی شریعتی به رغم آن که یکی از مهم ترین عوامل ایجاد بیداری و آگاهی در نسل انقلاب و بروز جنبش مردمی - اسلامی بود تا سالیان سال محلی از اعراب در رادیو و تلویزیون نداشت و البته هنوز هم نه آنچنان که باید.
الان هم اگر بخواهیم تاریخ انقلاب را مرور کنیم، بسیاری از تصاویر را غیرقابل پخش می دانند. چنانچه اخیرا کتابی تا عکس های مهندس میرحسین موسوی از آن حذف نشد اجازه انتشار نگرفت.
چند ماه پیش در خبرها آمد که گروه مطالعات تاریخ وزارت آموزش و پرورش مشغول ایجاد تغییرات جدید در کتب تاریخ مقاطع راهنمایی و متوسطه است که براساس آن تاریخ نگاری نظامی و پادشاهان از این کتاب ها حذف می شود.
در حالی که این مطالب سرشار از درس ها و بخشی از هویت ملی ماست و شاید اینکه هنوز از مسئله ای به نام استبدادزدگی رنج می بریم، به چنین نگرش هایی باز می گردد. نگرش هایی که مترصد نفی یا تغییر اتفاقات، شخصیت ها و وقایع چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن هستند و اگر این گونه پیش برود ممکن است از کل صاحب منصبان تاریخ بشریت فقط همین چند سال اخیر یعنی دولت نهم به بعد قابل ذکر و استناد باقی بماند!
این رفتارها متاثر از تنگ نظری و کج فهمی کسانی است که فعلا به جان فرهنگ و تاریخ و تمدن ما افتاده اند و البته از این رهگذر فرصت طلبان زیادی نیز بهره برده اند. اما اینکه چرا به این موضوع پرداختم دو علت داشت. یکی اینکه چندی پیش اخباری رسید مبنی بر اینکه بسیاری از سوابق مربوط به دوران مسئولیتم در سازمان حفاظت محیط زیست امحاء و خمیر یا مفقود شده و وقتی هم به کتاب «دولت سیز» نیاز پیدا کردیم تعدادی از آن در انباری مخصوص کتاب های دورریز پیدا شد. مجموعه کتب دولت سبز حدود سال 1382 برای اجرای مدیریت سبز بخش های مختلف دولتی و آموزشی به چاپ رسید و برای مراجع عالی کشور نیز ارسال شده بود.
علت دوم، تعدادی از کارشناسانی که چند روز پیش به سایت شورایعالی معماری و شهرسازی مراجعه کرده اند نتوانستند به صورتجلسات و مصوبات این شورایعالی از سال 79 تا 84 دسترسی یابند یا به عبارت بهتر در فاصله این سال ها چیزی وجود نداشته است!
اگر این روند ادامه یابد فکر می کنم باید با ذره بین در تاریکخانه روزگار به دنبال تاریخ ایران و هویت مذهبی، ملی و سیاسی خودمان بگردیم.