Friday, December 31, 2010

روزگار ما و رساله حقوق امام سجاد


امروز مصادف با رحلت امام سجاد، روزیست که زیباترین روح پرستنده از میان دوستدارانش رفت. اما به نظر می رسد در میان میراث گرانقدر علی بن الحسين(ع) و شهرتی که دعاهای زیبای ایشان دارد، رساله حقوق امام چهارم شیعیان با جایگاهی برجسته، مغفول مانده است.
امام سجاد در رساله حقوق، حدود 50 مورد حق انسانی، اجتماعی و سیاسی از ابعاد مختلف را بیان کرده است. 
در بحث حقوق اجتماعی به موارد متعددی مانند حق همنشین، حق همسایه، حق شریک و ... اشاره کرده اند. مثلا: حق معاشر اين است كه او را فريب ندهى، با او نيرنگ نكنى، به او دروغ نگويى، او را اغفال نكنى و با او از در مكر و خدعه وارد نشوى و همانند دشمنى كه حد نگه نمى دارد، عليه او كارشكنى ننمايى و اگر به تو اعتماد كرد، به نفع او بكوشى و بدانى كه مغبون كردن او و سوءاستفاده از اعتماد او مانند ريا است.
امام سجاد از حقوق مردم در نظام سیاسی اینگونه یاد می کنند: حقوق مردم كه تحت مديريت و حكومت تو به سر مى برند اين است كه بدانى تو در پرتو برخى ويژگي ها و توانمندي ها بر آنان فرمانروايى يافته اى، پس سزاوار است كه از موقعيت فرمانپذيرى آنان سوء استفاده نكرده، بر ايشان رحم آورى و آنان را مورد حمايت و شكيبايى قرار دهى .قدرت خويش را با لطف و رحمت به بندگان خدا بياميزى و از اين طريق خداوند را سپاسگزارى...
در مبحث قضاوت در مورد دیگری، امام می گویند: كسى كه واسطه شر شده و به وسيله او امرى ناگوار به تو رسيده است، حقش اين است كه اگر به عمد بوده، از او بگذرى تا با عفو تو، ريشه بدى و بدخواهى كنده شود و هم نشان ادب و اخلاق والاى تو باشد. خداوند مى فرمايد: آنان كه پس از ستم ديدن درصدد انتقام برآيند مورد تعرض قرار نمى گيرند و ... البته آن كس كه از انتقام چشم بپوشد و صبر كند نشان اراده محكم اوست، و نيز خداوند مى فرمايد: اگر انتقام مى گيريد به قدر ستمى كه ديده ايد انتقام بگيريد و اگر صبر كنيد البته بهتر است. اما اگر عمدى در كار نبوده و آن شخص ندانسته و ناخواسته به تو جفا كرده است، نبايد در فكر انتقام باشى و نبايد خطا را با عمد مكافات دهى بلكه با شيوه اى شايسته او را از كردارش بازگردان.
رساله حقوق امام سجاد(ع) به جزییات و دقایق حقوق اقشار مختلف اجتماعی پرداخته و در جای خود منشور تمام عیاری از حقوق بشر است. حق در این رساله اختصاص به مومنین و دین داران ندارد، بلکه برای همه آحاد جامعه حتی صاحبان دیدگاههای متفاوت و سایر ادیان تدوین شده است.
این رساله نشانگر اعتقاد امام به مشی برادری و همدلی و عدالت و عطوفت و رحمت است و هیچ نشانی از خشونت و حس انتقامجویی و اقتدار و جبر در کلام ایشان دیده نمی شود. این در حالیست که همه توقع دارند علی بن الحسین انتقام گیرنده خون پدر، عمو و عموزاده هایش باشد. اما ایشان اگر چه از علویان پشتیبانی می کند ولی با مشی مختار ثقفی مبتنی بر انتقام جویی همراهی ندارد. در مقابل به خاطر احساس خطر نسبت به وجود شکاف های عمیق اجتماعی، مبنای کار خود را بازگشت به فضای اخلاقی و فضایل انسانی - که حکام وقت از آن بی خبر بودند قرار می دهد.
ای کاش مدعیان دین داری و کسانی که امروز رفتارها و سیاست های خود را منبعث از دین و شریعت می دانند، در این غوغاهای سیاسی نیم نگاهی به رساله حقوق امام سجاد می انداختند تا شان و منزلتی که آن امام برای حقوق انسان ها با هر فکر و اعتقادی، قائل است را ببینند ... بلکه پند گیرند ...


Friday, December 24, 2010

ادب الهی عیسی بن مریم

ادب و اخلاق نیک از ویژگی های اصلی پیامبران و انسان های بزرگ است. برخی به همین استناد، رفتار مبتنی بر آموزه های انبیاء را ادب الهی می نامند. در حدیثی قدسی آمده که خداوند هیچ پیامبری را برنگزید مگر اینکه او را به صبر و شکیبایی و ادب الهی امتحان کرده است.
خیلی ها معتقدند که ادب الهی ملاک ارزیابی شخصیت افراد است. اما مصادیق این نوع ادب و رفتار را در کجا می توان یافت؟ 
داستان های قرآن از زندگی انبیاء بیانگر این ادب الهی است. اگر از این منظر به قصص قرآن کریم نگاه کنیم، پیامبران را در موقعیت های مختلف با برخوردهای قابل تامل می بینیم. مثلا انبیاء در موارد متعددی با منتقدین، مخالفین و حتی هتاکان صبورانه برخورد کرده و در مقابل خواسته ها و انتظارات آنها از خویش تحمل و مدارا نشان می دادند. 
سالروز میلاد عیسی بن مریم مناسبتی برای بیان این موضوع از داستانی در سوره مائده است. آیه 110 این سوره به نعمات خداوند که بر عیسی بن مریم و مادرش نازل شده اشاره دارد:
اذ قال الله یا عیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک و علی والدتک اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فی المهد و کهلا و اذ علمتک الکتاب و الحکمه و التوراه و الانجیل و اذ تخلق من الطین کهیئه الطیر باذنی فتنفح فیها فتکون طیرا باذنی و تبری الاکمه و الابرص باذنی و اذ تخرج الموتی باذنی و اذ کففت بنی اسرائیل عنک اذ جئتهم بالبینات فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین  به یاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی پسر مریم گفت متذکر نعمتی که بر تو و مادرت دادم باش، زمانی که تو را به وسیله روح القدس تقویت کردم که در گهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن می گفتی، و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل بر تو آموختم، و آنگاه که به فرمان من از گل چیزی به صورت پرنده می ساختی و در آن می دمیدی و به فرمان من پرنده ای می شد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا می دادی، و مردگان را نیز به فرمان زنده می کردی، و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رسانیدن به تو بازداشتم در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی ولی جمعی از کافران آنها گفتند این ها چیزی جز سحر آشکار نیست.
یادآوری معجزات حضرت عیسی، دلایل و شواهدی بر مقام، موقعیت و نفوذ وی در میان جامعه است. با این حال در آیه بعد می فرماید: و اذ اوحیت الی الحواریین ان امنوا بی و برسولی قالوا آمنا و اشهد باننا مسلمون به یاد آور زمانی را که به حواریون وحی فرستادیم به من و فرستاده من ایمان بیاورید، آنها گفتند ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمانیم.
اما همین حواریون بعد از مشاهده معجزات عیسی بن مریم و اذعان به رسالتش باز هم او را مورد سوال قرار می دهند که: اذ قال الحواریون یا عیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مومنین آن هنگام که حواریون گفتند ای عیسی بن مریم آیا پروردگار تو می تواند مائده ای از آسمان نازل کند؟ او (در پاسخ) گفت از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید.
در واقع حواریون به نوعی خداوند و قادر بودنش را که از صفات اصلی الوهیت است مورد سوال قرار داده و از عیسی سوال می کنند آیا پروردگارت چنین توانی دارد؟ حضرت عیسی هم در پاسخ می گوید اگر مومن هستید از خداوند پروا کنید.
ولی این خطاب پیامبر همراه با ناراحتی و عتاب و نکوهش نیست. حواریون در توضیح این انتظار و درخواستشان می گویند: قالوا نرید ان ناکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا و نکون علیها من الشاهدین  می خواهیم از آن بخوریم و دل های ما مطمئن گردد و بدانیم که به ما راست گفته ای و بر آن گواه باشیم.
در واقع حواریون دچار شک و سوال شده و به اصطلاح امروزی، راست آزمایی کرده اند. اما نه تنها با عصبانیت پیامبرشان مواجه نمی شوند بلکه عیسی بن مریم در پاسخ به درخواست انها دعا می کند: قال عیسی ابن مریم اللهم ربنا انزل علینا مائده من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیه منک وارزقنا و انت خیرالرازقین  عیسی عرض کرد خداوندا، پروردگارا، مائده ای از آسمان بر ما بفرست تا عیدی برای اول و آخر ما باشد و نشانه ای از تو و به ما روزی ده که تو بهترین روز دهندگانی.
خداوند هم در پاسخ، دعای عیسی را مستجاب کرده و قال الله انی منزلها علیکم فمن یکفر بعد منکم فانی عذبه عذابا لا اعذبه احدا من العالمین خداوند گفت من آن را بر شما نازل می کنم و هر کس از شما انکار ورزد وی را عذابی کنم که هیچیک از جهانیان را عذاب نکرده باشم.
این آیات به روشنی فضایی حاکی از گفت و گو، مدارا و تحمل را میان حضرت عیسی و حواریون نشان می دهد که اگر قرار است برخورد و عذابی هم باشد بر عهده خداست و نه پیامبر و انسان ها. فضایی که در آن شک و انکار وجود دارد و روابط ناشی از تبعیت محض نیست. رفتار پیامبر خدا در اینجا نوعی از ادب الهی را به تصویر می کشد؛ درسی از ادیان که چگونه باید در رفتار با جامعه، مردم و حتی مخالفین و زیاده خواهان مدارا کرد. 
این الگویی برای زمامداران و رهبران دینی است که با مردم و به خصوص جوانان و آینده سازان چگونه رفتار کنند تا دین تداعی کننده فشار و تحمیل و برخوردهای خشن و متعصبانه نباشد. ادب الهی و رفتار انبیاء که به کرات در قصص قرآن حاکی از چنین برخوردهایی هست امروز نیز ملاک سنجش افراد قرار می گیرد.

Tuesday, December 21, 2010

ترس

یکی از نمایندگان مجلس گفته: «از رقیب خاموش بیشتر باید ترسید».  
یک سوال: اگر رقیب خاموش، ترس دارد پس چرا صدای رقبا را خاموش می کنند؟

البته واقعیت این است که از وجدان های بیدار و آگاه باید ترسید، نه از رقیب خاموش. 

Wednesday, December 15, 2010

ندای جاویدان حسین


قرآن كريم در مورد مفاهيم مشترك بشري اشارات قابل تاملی دارد؛ مفاهیمی كه به صورت فراگير و خارج از چارچوب هاي ديني، مذهبي و اعتقادي مورد توجه و پذيرش فطري همه انسان هاست. به طور مثال در آیه 64 سوره آل عمران می فرماید: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا ... بگو ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد ...
در واقع آنچه میان همه انسان ها مشترک است كلمه توحيد، شرك نورزيدن و نفي سلطه و ظلم است.
خداوند ظلم و شرک را در اشكال مختلف تعريف كرده است. چرا که براي تحقق معروف و عدالت که غایت آمال بشر است ابتدا بايد منكر، ظلم و شرک را شناخت. شرك گاهي اوقات بسيار خفي و پنهان است. همان طور که ظلم و باطل گاهي لباس حق مي پوشند.
گناه ذاتا مورد نفرت نفس و فطرت انسان است: « فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا - سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏اش را به آن الهام كرد/ سوره شمس. آیه 8»؛
... و ظلم امری ناپايدار و غیرانسانی شمرده می شود: « وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ - و كسانى كه ستم كرده‏اند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت / سوره شعرا . آیه 227 »؛
... و پذیرش ظلم، عزت و کرامت انسان را منهدم می کند و به همین دلیل ظالم و مظلوم هر دو ذلیل می شوند: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا - و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده‏هاى خود برترى آشكار داديم / سوره اسراء . آیه 70»
امروز نفي حقوق انسان ها، سلطه و اشغال گري، نفي آزادي عقيده، بيان و فعاليت آنها دروغ، تهمت، عدم مسئوليت پذيري و پاسخگويي، عدم تحمل نقد و اصلاح پذيري، همه در طراز اجتماعي و سياسي از مختصات ظلم مي تواند تلقي شود كه در دنياي كنوني به وضوح قابل مشاهده است.
امر به معروف براي آشكار کردن عدالت و نهي از منكر براي نفي و مقابله با ظلم است و در واقع راهبرد اصلاح طلبانه دين براي مردم و حاكميت ها است.
بارزترين و فراگيرترين پيام قيام امام حسين (ع) امر به معروف و نهي از منكر در مقابل حكومت جائر يزيدي و در میان مردمي است كه از ترس دنيا شرايط ظالمانه را پذيرفته اند. شعار امام حسین (ع) «هيهات من الذله» است. زیرا مرگ را در مقابل ننگ زندگی به ظالمین جز سعادت نمي بيند.
ادبيات حسين بن علی در مقابل نظام حاكم، فطري و انساني است. پيامي كه نياز به آموزش فلسفه و تاريخ و فقه ندارد؛ پيامي كه مسلمان و غيرمسلمان، هر كسي مي شنود بسوي آن كشيده می شود.  این است که تعجبی ندارد جوانان امروزي و تجددطلب، اقليت هاي مذهبي و حتی بسیاری از اندیشمندان غيرمسلمان شيفته حسين بن علي می شوند؛ این کششی براساس ذات آزادی خواهی انسان فراتر از هر زمان و مکان است؛ که «ان الحسین مصباح الهدا و سفینه النجات». حسین نه فقط برای شیعیان و نه برای مسلمانان، که برای همه انسان ها در همه عصرها  و در همه جای زمین چراغ راه و کشتی نجات است ...

Tuesday, December 14, 2010

عباس علمدار

روح شجاعت، ایستادگی و آزادگی در هر کجای دنیا که باشد مخاطبش را پیدا می کند. مهم این است که پیام عزت و کرامت انسان و سر خم نکردن او در مقابل ظلم و بیداد در چارچوب نگاه و اندیشه ای خاص محدود نشود و بر آن پیرایه های زمان، مکان و تعصبات قومی و مذهبی پرده نکشد.
آمدم از حسین (ع) بنویسم؛ به مناسبت عاشورا. یکباره به یاد تاسوعا افتادم و عباس (ع) که مظهر صبر و استقامت است ... و بعد خاطره ای جالب در ذهنم زنده شد:
سال 2006 برای انجام سخنرانی به اجلاس گفتگوهای زمین در بریزبین استرالیا دعوت شدم. مباحث مطروحه در اجلاس پیرامون سیاست های لازم برای حفظ محیط زیست جهانی دور می زد و مهمانان و سخنرانان آن برندگان جایزه نوبل و قهرمانان زمین (عنوانی که برنامه محیط زیست برای برگزیدگانش از میان فعالین محیط زیست انتخاب کرده) بودند.
لوگوي اجلاس برایم جالب بود. آن را شبیه نمادی می دیدم که شیعیان از آن به خصوص در ایام عزاداری شهیدان کربلا استفاده می کنند؛ درون این دست صورتی هم کشیده شده بود. 
در یکی از نشست های اجلاس بریزبین، مدير ايتاليايي جلسه به من گفت: اعتقاد دارم سررشته مشكلات محيط زيست در دنيا و نابودي زمين به بي اخلاقي و مادي گرايي جوامع بازمی گردد، به همین علت یک نماد ديني را براي لوگوی اجلاس انتخاب كردم.

او ادامه داد: اين نماد را در یک موزه هنری در شهر مراکش دیده بودم که البته نمونه هایش  بر سر در برخی منازل این شهر هم دیده می شد. وقتی درباره ریشه این نشانه پرسیدم به من گفتند اين دست، نماد شخصيت بزرگي است كه مظهر آزادگي و جوانمردي بوده ... 
او شاید بیش از این نمی دانست. اما در گوش من صدای جوانانی که در ایام تاسوعا و عاشورا نام عباس علمدار را دم می گیرند، می پیچید. از جلسه که بیرون آمدم باد ملایم پاییزی می وزید و من به عظمت، بزرگواري و مردانگي حضرت ابوالفضل می اندیشیدم که چگونه راه خود را از میان زمان و مکان گشوده و ...
گفتن از ابعاد شخصیتی عباس (ع) براي من دشوار است، ولي اينكه او چگونه بعد از گذر اين همه سال مورد اعتماد، علاقه و توجه است، جاي گفتن دارد...
برای بسیاری از ما ابوالفضل، باب الحوائج است؛ دری به سوی برآوردن حاجت ها و نیازها. پس به یاد مردانگی، شجاعت و دگردوستی او دعا کنیم تا در اين دوران دشوار، حقیقت را دریابیم و راه را گم نکنیم، دعا کنیم به یاد تشنگی حسین و یارانش برای همه آنها که به پای عزت و کرامت انسان ایستاده اند و تشنه جرعه ای از عدالتند... و دعا کنیم برای آنان که دربندند، چه کسانی که در بند امیال خویشند و چه آنان که گرفتار و در بند امیال دیگرانند ... 

Saturday, December 11, 2010

حق زیستن سالم / سوابق آلودگی هوای تهران

مرحوم دکتر تقی ابتکار برای اولین بار در سال 1354 پس از مطالعات تطبیقی و بررسی طرح های تحقیقاتی، پیشنهاد مقابله با آلودگی هوای تهران را به شهردار وقت پایتخت ارایه داد. در این پیشنهاد با وجود آنکه جمعیت و تعداد خودرو در تهران به نسبت امروز بسیار کمتر بود، توسعه حمل و نقل عمومی، استفاده از سوخت های پاک تر مانند گاز طبیعی و محدودیت های ترافیکی به عنوان راه حل مطرح شد.
پس از آن، قوانین متعددی در این زمینه تدوین و به تصویب رسید؛ از جمله قانون آلودگی هوا و بالاخره در سال 79 در فضای مساعد دولت هفتم «برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران»  تصویب شد. این برنامه با تامین اعتبارات و به پشتوانه جدیت عالی ترین سطوح اجرایی کشور عملیاتی شد و طی 5 سال دستاوردهای آشکاری داشت. از جمله این دستاوردها، اعمال استانداردهای خروجی خودروهای کشور، حذف سرب از بنزین مصرفی، ایجاد و توسعه خطوط معاینه فنی خودروها، توسعه و ایجاد حمل و نقل عمومی به ویژه خطوط مترو و اتوبوس های گازسوز، خروج خودروهای فرسوده و ارتقای حساسیت و مشارکت عمومی محقق شد. همچنین سخت گیری در استانداردهای خروجی صنایع و ممنوعیت استقرار صنعت در 120 کیلومتری تهران از سیاست های اجرا شده در آن دوران بود.
ساز و کار مدیریتی برای تحقق برنامه جامع، «کمیته اجرایی کاهش آلودگی هوا» بود که ایجاد و با حضور 15 دستگاه اجرایی به طور منظم تشکیل شد و پیشرفت برنامه را مورد رصد و پیگیری قرار داد. برنامه چهارم توسعه هم که بخش قابل توجهی از آن به موضوع محیط زیست اختصاص داشت، به صراحت در ماده 62، اقدام برای کاهش موثر و سریع آلودگی هوای تهران و هفت شهر بزرگ را تکلیف کرد.
برنامه جامع کاهش آلودگی هوا تا سال 84 ادامه یافت ولی با تغییر دولت متاسفانه نه تنها بسیاری از سیاست ها بلکه حتی قوانین مربوطه که هیچ ارتباطی با مسایل سیاسی نداشت، تعطیل و در کنار سایر فعالیت های تعطیل شده دوره های قبل، قرار گرفت.  
در واقع قانون برنامه چهارم کنار گذاشته شد و شورای عالی حفاظت محیط زیست که بخشی از مسئولیت مقررات آلودگی هوا را بر عهده داشت منحل شد. کمیته اجرایی مورد اشاره نیز طی پنج سال گذشته تقریبا جلسه موثری نداشت و حتی تنزل یافت. در همین حال محدودیت استقرار صنایع در 120 کیلومتری تهران به بهانه های مختلف ملغی شد و توسعه جایگاههای گاز طبیعی و تعمیرات آنها متوقف و ممنوعیت شماره گذاری اتوبوس و سپس خودروهای دیزلی به طور کامل لغو شد. استانداردهای خروجی انواع خودروها به ویژه موتورسیکلت ها ارتقا نیافت و استانداردهای سوخت هم تاکنون اجرا نشده است.
گزارش های کارشناسی منتقدانه در این زمینه، طی 5 سال گذشته با ابراز نگرانی به این روند توسط مراجع مختلف مستقل و حتی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی و بازرسی کل کشور تهیه شد ولی مسموع واقع نشد. در این حال متاسفانه مراجع قانونی نیز از اختیارات خود برای پرسش استفاده نکرده و از هیچکس بابت این کم کاری و بی توجهی به قانون سوال نشد؛ و البته هیچکس هم پاسخگو نبود.
اکنون چندی است که همه از «پدیده»، «فاجعه» و «بحران» آلودگی هوا صحبت می کنند و از عوارض، آثار و مرگ و میر ناشی از آن می گویند. همچنین به عوارض اقتصادی تعطیلات پی در پی و ضرر بهداشتی که بنابر تحقیقات انجام شده به حدود 9 میلیارد دلار می رسد، گفته و البته در مقابلش فقط پاسخ های کوتاه مدت و مقطعی می شنوند. اخیرا هم که به استفاده از  10 هواپیمای سم پاش و 100 دستگاه تصفیه هوا تکیه شده که بیشتر جنبه مزاح داشته و هیچ نقشی در کاهش شرایط هشدار ندارد.  
برای کارشناسان و مدیران دلسوز روشن است که حل معضل آلودگی هوا فقط با پیگیری و بازنگری برنامه ها و ایجاد ساختارهای مدیریتی منسجم و رصد این فعالیت ها میسر است و مشغول کردن ذهن مردم به مواردی غیر واقعی و صوری جز ایجاد بی اعتمادی مضاعف نتیجه ای ندارد.  
شورای شهر تهران با وجود اینکه مسئولیتی رسمی در این بعد نداشته و دستگاه مسئول آن به طور مستقیم نیست، به دلیل تاخیر دولت، اقدام به ارایه طرح بازنگری برنامه جامع کاهش آلودگی هوا کرده است. ولی سوال اینست که چه کسی جوابگوی هزینه ها و آسیب های انسانی، اقتصادی، اجتماعی و عدم اجرای قوانین و مقررات کشور است؟
چرا باید عدم اجرای قانون و بی توجهی به مقررات در سطوح اجرایی بدون پیگرد واقع شده و از نوعی مصونیت سیاسی برخوردار شود؟  
امروز حقوقدانان و صاحب نظران این عرصه و در یک کلام همه دلسوزان از حق مسلم مردم در برخورداری از محیط زیست سالم و حق ابتدایی انسان در برخورداری از هوای سالم و قابل تنفس - صرفا با نگاهی حقوقی و کارشناسی و نه سیاسی   می گویند و بر لزوم دفاع از آن تاکید دارند.  با توجه به اشاره مقامات و حقوقدانان در این زمینه باید امید داشت که دستگاه قضا نیز به دور از ملاحظات خاص و مصونیت ها، واقعیت ها را بررسی و مورد رسیدگی قرار دهد تا مردم بدانند نظام جمهوری اسلامی، حافظ و مدافع حقوق آنان و حقوق محیط زیست است.

Tuesday, December 7, 2010

دانشگاه زنده است

در آستانه 16 آذر ارزیابی وضعیت آموزش عالی و دانشگاههای کشور یک ضرورت به نظر می رسد. در سال 2010، ایران در گزارش برخی مراجع بین المللی، طی 30 سال پرشتاب ترین کشور دنیا در زمینه رشد و تولید علم و مقالات ISI   بوده است. اگر چه تعداد مطلق و سرانه مقالات هنوز با کشورهای در حال توسعه فاصله دارد (Science Metrix 2010).
این گزارش ها تاکید دارد که روند رشد سی ساله ایران حاصل سرمایه گذاری بلند مدت در برخی رشته های خاص بوده و دستاوردهای امروز حاصل اقدامات دوران یاد شده است نه سیاست های امروز. به ویژه آنکه این منحنی رشد، تندترین زاویه خود را در دومین دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و دولت هشتم داشته است.
از سوی دیگر، سال گذشته سازمان همکاری های علمی فرهنگی سازمان ملل UNESCO گزارشی از آسیب ها و تهدیدات دانشگاهها در کشورهای مختلف دنیا ارایه کرد که یک فصل آن به ایران و آسیب هایی که متاسفانه به فضای آموزش و پژوهش، اساتید و دانشجویان وارد آمده اختصاص دارد. این گزارش، به محدودیت های اعمال شده در مورد اساتید به دلیل گرایش های سیاسی، محرومیت ها و مشکلات جدی تحصیلی برای دانشجویان به دلیل فعالیت های سیاسی و محدودیت ها و ممنوعیت ها برای تشکل های دانشجویی و تعرضات صورت گرفته، اشاره کرده است.  
UNESCO اخیرا هم گزارشی در خصوص توسعه و پژوهش (R&D) داشته که درآن به شکاف های موجود میان صنعت و دانشگاههای ایران اشاره کرده و اینکه چرا دانایی به فناوری تبدیل نمی شود؟
 آنچه که در این تصویر جهانی و همچنین ارزیابی های داخلی از وضع دانشگاهها متبادر می شود، حاکی از وضعیت بیم و امید است؛ امید به این ظرفیت های عظیم اجتماعی و بیم از اینکه استمرار محدودیت ها و فضای امنیتی در محیط های علمی و آموزشی به آسیب های روحی، روانی و ناهنجاری های عمیق اجتماعی و یا فرار مغزها منتهی شود. در نهایت نیز افت کیفیت آموزشی و تضعیف روندهای پژوهشی که حاصل سال ها زحمت و تلاش مدیران، اساتید و دانشجویان است را شاهد باشیم.   
در واقع یکی از مولفه های مهم «عدالت» را باید عدالت در توسعه و یکی از محورهای اصلی «توسعه» را آموزش دانست. دسترسی همه افراد جامعه به امکان آموزش براساس توانمندی و استعداد آنها نیز یکی از مولفه های عدالت محسوب می شود که در قانون اساسی هم مورد تاکید قرار گرفته است.
اینکه برخی افراد نه براساس شایستگی یا حتی امتیازهای واقعی اجتماعی مانند حضور در جبهه ها و ایثارگری، بلکه براساس معیارهای سیاسی امکان دسترسی تسهیل شده به آموزش عالی را داشته باشند اما عده ای به دلیل گرایش های سیاسی و فعالیت های قانونی منتقدانه از آموزش و ادامه تحصیل بازمانند، و یا اینکه برخی تشکل ها بیشترین امکانات را در اختیار داشته و حمایت شوند و برخی در معرض تهدید تعطیلی و در حال توبیخ دائمی به سر ببرند، به طور قطع در نقطه مقابل عدالت و توسعه قرار دارد. 
جنبش عزیز دانشجویی ایران که از سرمایه های بزرگ اجتماعی کشور است و بر موئلفه هایی مانند آزادیخواهی و استقلال طلبی تاکید دارد، همواره پرچمدار جریانات ضد استبدادی و ضد سلطه بوده و امروز نیز این جنبش با وجود همه دل نگرانی ها و آزردگی ها و لطمات وارده، با امید به آینده ای روشن برای پیشرفت جوانان ایرانی تلاش می کند.
اساتید هم در این روند دشواری های فراوانی متحمل شده اند. جامعه نخبگان و دانشگاهیان ایران که خدمات فراوانی به توسعه ایران اسلامی کرده اند نیز در حال حاضر پذیرش نقد مشفقانه متخصصان، کارشناسان  و دانشجویان را چاره حل بسیاری از معضلات کنونی کشور می دانند. 
بی شک تحمل نقد و فعالیت منتقدانه در دانشگاهها می تواند یکی از شیوه های تامین فضای اعتدال و آرامش در جامعه باشد.
امروز هم دانشگاه مبدا تحولات است و ندای حق طلبی و آزادی خواهی آن با وجود محدودیت ها و مشکلات به گوش می رسد. دانشگاه مبدا تفکر و اندیشه در جامعه و جایگاه پرورش و رشد انسانهاست. این ماموریت دانشگاه با فضای آزاد و سالم و با بیان نظر و عقیده و تضارب آرا و دیدگاهها ملازم است. در فضای آکنده از محدودیت و فشار، امکان رشد خلاقیت، نوآوری و نشاط علمی سلب می شود.  
این روزها اگر می شنویم «دانشگاه زنده است»، به اعتبار ندای حق طلبی و ظلم ستیزی است که در ذات و جوهره جنبش دانشجویی جای گرفته و از 16 آذر 32 تا 16 آذر 89 در فضای دانشگاههای ایران همچنان طنین انداز است. 

Thursday, December 2, 2010

به آن چه که امید نداری، امیدوارتر باش

حدیثی از حضرت امیر است که:
به آنچه امید نداری، امیدوارتر باش ...
(کن لما لا ترجوا ارجی  منک لما ترجوا ... - بحارالانوار ج 75 ص 45)
زیرا موسی برای به دست آوردن کمی آتش برای خانواده اش، راهی شد. اما در آنجا خداوند با او سخن گفت و به مقام نبوت رسید؛
ملکه سبا برای امتحان سلیمان از دیار خود خارج شد، اما به وسیله سلیمان به دین خدا گروید؛
و ساحران دربار فرعون به قصد جاه و مقام پا پیش گذاشتند، اما مومن بازگشتند.

بارقه های گرم امید زمانی ظاهر می شود که انتظارش را نداریم و راهگشایی را از نقطه ای مشاهده می کنیم که فکرش را نمی کردیم. آن وقت است که می بینیم هر جا کمترین امید را داشتیم، بیشترین گشایش و موفقیت حاصل شده است.
البته به نظر می رسد شرط به بار نشستن امید، دل صاف، عمل درست و آمادگی برای پذیرش حق باشد. همچنین همان قدر که در شرایط امیدواری، ایمان ها  قوی می شود و صلابت و استحکام می یابد، در شرایط نا امیدی نیز باید از ایمان و استحکام برخوردار باشیم.
لحظاتی قبل از طلوع خورشید، تاریک ترین لحظات شب است. در آن لحظات ممکن است آدمی تصور کند که برای همیشه شب ادامه خواهد داشت. اما ...

Monday, November 29, 2010

جنگل می سوزد


دلم برای جنگل های سوخته ایران می سوزد




دوستداران طبیعت برای حفاظت از جنگل های ایران البته تلاش های زیادی کرده اند.   بخش هایی از آنچه طی دوران اصلاحات شاهدش بودم را در
فصل های 17، 19 و 20 کتاب خوشه های شهریور 
مورد اشاره قرار داده ام  

Sunday, November 28, 2010

به یاد چلچراغ

به مناسبت انتشار چهارصدمین شماره چلچراغ از من خواستند تا یادداشتی برایشان بنویسم. بادداشتی که این روزها به درد مناسبت توقیف چلچراغ می خورد: 
                                                                                                     
چهارصدمین شماره مجله چلچراغ می آید تا نشانی از حیات و سرزندگی جامعه جوان ایران باشد؛
نهال چلچراغ با قلم جوانان پر شور و شعور ما در شرایطی به راه خود ادامه داد که گاه بادهایی پیام آور پاییز یا  دوران دشوار خشکسالی بودند. اما امید هرگز در پای دشواری ها به زانو در نیامد و چلچراغ  در طنین صدای گام های محکم امیدوارانی تداوم یافت که صدای قدم هایشان درهای بسته را باز می کرد و صدق و عزمشان راههای بسته را می گشود.
اینک یاران چلچراع به چهارصد مین خانه رسیده اند و پرنده ای را می مانند که در فتح سرمنزل مقصود به سیمرغ مبدل شده است... و سیمرغ؛ عجب جلوه زیبایی در ذهن و روح جوان بلند پرواز، پرسشگر و جستجوگر ایرانی دارد.
چلچراغ در این چهارصد شماره تلاش کرده تا از جوانی بگوید و از نیاز جوان به احترام، به آزادگی، به گرامی داشت شخصیت، به حق انتخاب؛ و پاسخ به پرسش های او پاسخ دهد.
جوانی، حرکت شجاعانه در مسیرهای ناشناخته است. جوان ایرانی همواره این جسارت را داشته که در جستجوی حقیقت و پاسخ به پرسش های خود باشد و تا پاسخ آنها را نیابد، دست از مقصود برندارد. جوانان ما دریافته اند که باید به عمق مسایل بیاندیشند و حقیقت را در ظاهر و پوسته نبینند. زیرا  در غیر این صورت نمی توانند به تصمیم یا قضاوت درستی برسند. کاش آن چنان که چلچراغ این ظرفیت را در جوانان ما دید، دیگر رسانه ها نیز آن را باور می کردند.
چهارصدمین شماره چلچراغ اما در آستانه «رمضان» دیدنی تر است؛ رمضان بیداری، رمضان انتخاب، رمضان صبر و استقامت و رمضان خودیابی و خدا یابی.
خوشبختانه دینداری برای جوان ایرانی در قامت انتخابی آگاهانه معنا می یابد؛ یعنی دینداری توام با آگاهی، شعور و معرفت که البته امر دشواری به حساب می آید. تاریخ گواه است که همواره فاصله مدعیان دین داری با اصل دین و ارزش های کارآمد دینی بسیار زیاد بوده و عده ای آن چنان دینداری می کنند که در مغایرت آشکار با مبانی اخلاقی و دینی است. امروز نیز بسیاری متاسفانه از دین برای توجیه رفتارهای غیرقابل قبول خویش بهره می برند.
چلچراغ امید است بیش از پیش به عمق دیدگاههای احیاگر دینی، برای جوانان جستجوگر بپردازد تا مرزهای روشن بینی و دینداری آگاهانه از نگاههای ظاهربینانه و متعصبانه مشخص و سوالات بسیاری دراین عصر پر ابهام پاسخ گفته شود. بی تردید چلچراغ می تواند چهل یا حتی چهارصد چراغ در این مسیر امیدبخش باشد.


با آرزوی رفع توقیف از این مجله دوست داشتنی جوانان.

                                                                                                                

Thursday, November 25, 2010

ولایت؛ آسمانی یا زمینی؟

دیروز در جشنی به مناسبت عید غدیر شرکت کردم. کوچک ترها به شعر و دکلمه های ادبی پرداختند و جوانان جمع به بحث در مورد اینکه چرا حضرت علی (ع) به عنوان جانشین پیامبر و ادامه دهنده راه رسالت، تعیین شد.
برخی پاسخ ها آنی و منطبق بر ذهنیات عمومی بود:
-        -  به خاطر آنکه از طرف خدا مشخص شده بود.
اما بعضی حاضرین با طرح سوالاتی، به عمیق شدن بحث کمک می کردند:
-        -  آیا انتخاب از سوی خداوند کافیست و این انتخاب بدون در نظرگرفتن ظرفیت فردی و وجودی امام علی بوده؟
-        -  علی شایستگی چنین جایگاهی را کسب کرده بود و در پاکدامنی، صداقت، دانش و شجاعت سرآمد زمان خودش بود.
     این گفت و شنود ساده نشانگر سوالات و تناقض های مطرح در جامعه امروز ماست. برای روشن شدن بحث باید از شناخت واژه ولایت که در رسانه ها و منابر و محافل به وفور شنیده می شود، آغاز کرد.
     به موضوع ولایت از دو منظر می توان پرداخت. در منظر اول، ولایت به مفهوم جانشینی، سرپرستی و قیمومیت است و از نظر بسیاری از مفسرین کلمه اولی الامر در قرآن کریم به همین مفهوم اشاره دارد. در منظر دوم، ولایت به معنی محبت و عشق است. مانند آنچه که در آیه الکرسی می فرماید: الله ولی الذین آمنوا... (سوره بقره/ آیه 257)
این دو مفهوم ولایت، هم خاستگاه آسمانی دارد و هم زمینی. یعنی از آنجا که انسان خلیفه الله یا جانشین خداوند در زمین است، سرپرستی او از سویی با آسمان ارتباط یافته و از سوی دیگر پذیرش و تحقق این جانشینی، به انسان زمینی یا مردم مربوط می شود.
محبت نیز در معنی خاص خود دارای ریشه ای آسمانی است که البته یک سویه تحقق نمی یابد، بلکه کششی دو طرفه است. در واقع نمی توان محبت و ولایت را با تحمیل و اجبار محقق ساخت. به ویژه آنکه سعی می شود این رابطه زمین و آسمانی را در مثال ها و مصادیق یا در قالب رابطه عبد و مولا جلوه دهند. یعنی خداوندی که مولی است و بنده ای که عبد است در روابط زمینی مصداق یابد. در این حال الفاظی مانند کدخدا، ارباب، ناخدا و فره ایزدی از یک طرف و رعیت و بنده از طرف دیگر در ادبیات ما جا افتاده است. حتی کلمه ارباب رجوع که در فرهنگ اداری ما پا گرفته ریشه در مراجعه بنده به ارباب دارد.
در واقع آنچه که امروز فهم رابطه در حوزه ولایت را دچار اشکال و تناقض و تنافر می کند از دست رفتن مفهوم اصلی آنست؛ یعنی رابطه دو طرفه ای مبتنی بر فهم، عقل و اراده. این نوع ارتباط را می توان در رابطه خداوند با مومن و رابطه مومن با مومن که دو طرفه و مبتنی بر آگاهی و شعور و اراده و نیز صداقت و شفافیت و یکدلی است، مشاهده کرد؛ «المومن مرات المومن»، مومن آینه مومن است. آینه ای که زیبایی ها و زشتی ها را به طور یکسان می نمایاند.
در مفهوم ولایت نیز رابطه ای دو طرفه نهفته است که براساس عقل و شعور و اراده شکل می گیرد و اساس آن صداقت و شفافیت است. چنانچه هر عنصری غیر از صداقت و حقیقت در آن وارد شود، سبب آسیب و خدشه خواهد بود. در این رابطه دو طرفه قوه قهریه هیچ نقشی ندارد.  چنانچه در مقطعی که امام علی (ع) به واسطه اصرار و خواست مردم جانشینی پیامبر (ص) را در حکومت پذیرفتند، مظهر رابطه ای دو جانبه، محبت آمیز و صادقانه بود.

در مفهوم ولایت، رهایی از استبداد و تفرعن و برخورداری از آزادی و تحقق آزادگی تضمین می شود. پیامبر(ص) می دانست چه کسی را جانشین خود می سازد و رابطه او با مردمی که به دنبال حقیقت و صداقت و شفافیت هستند، چگونه خواهد بود.

Sunday, November 21, 2010

فتنه

بعضی واژه ها با گذر زمان معني و مفهوم جديدی متناسب با تغییرات و تحولات اجتماعی و سیاسی مي يابند. زبان شناسان می گویند سياليت زبان و ادبيات در بخشي مديون سياليت مفهوم واژه هاست كه با تغییر شرايط، مفهوم و گاه مصاديق مورد استناد آنها تفاوت می یابد.
در مروری بر ادبیات معاصر جامعه به راحتی می توان به این قبیل واژگان رسید. از جمله واژه «فتنه» که چندیست بسیار تکرار می شود. تعریف فتنه چیست؟ مفهوم لغوی فتنه امتحان در شرایطی است که حق و باطل در هم آمیخته شده و فضا چون زمان گرگ و میش، غیرقابل تشخیص است. در این زمینه به آیاتی از قرآن کریم و دو روایت اشاره می کنم که البته ممکن است با تعابیر و برداشت هاي رایج و حاكم سازگار نباشد.
کلمه فتنه در قرآن کریم 22 بار و اشکال مختلف آن 11 بار و البته با تعابیر گوناگون آمده است. مثلا آیه 28 سوره انفال می فرماید: اموال و اولاد شما وسیله آزمایش است. 
اما آیه 48 سوره توبه می فرماید: لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُواْ لَكَ الأُمُورَ حَتَّى جَاء الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ   در حقیقت پیش از این نیز در صدد فتنه جویی برآمدند و کارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشکار شد در حالی که آنان ناخشنود بودند. 


 و حالا روایات: 
«کن فی الفتنه کابن اللبون لاظهر فیرکب و لاضرع فیحلب»  در زمان فتنه، مانند بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند. (امام علی (ع)/ نهج البلاغه/ حکمت اول)
براساس این روایت، اگر کسی شرایطی را فتنه بداند به هیچکدام از طرفین نباید خدمت کند. یعنی نمی تواند برای یک طرف ماجرا سینه بزند، بلکه باید کنار بکشد و یا تقیه کند. همچنین بر این اساس، يك طرف نمي تواند خود را پيروز ميدان و طرف ديگر را شكست خورده بداند.

البته اینکه چه عواملی باعث غبارآلود شدن فضا می شود خود داستانی دارد که مجال دیگری می طلبد.

«فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن» - وقتى دستتان از همه جا كوتاه مى شود و فتنه ها شما را فرا مى گيرد و در حيرت مى مانيد، به قرآن تمسک جویید تا شما را نجات دهد ( بحارالانوار، ج 92، ص 17)

قرآن، پيامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) همه را در زمان فتنه به خواندن قرآن و تأمل و تدبر در آن توصیه می کنند که:
 أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (سوره محمد / آیه 24)

 دوران فتنه، دوران تاريكيست. فضا خاكستري و مه آلود است. ظالم و مظلوم برای خیلی ها نامعلومند. به باطل لباس حق می پوشانند و حق را باطل جلوه می دهند. در این گرگ و میش فقط بايد از قرآن كمك گرفت و نه از هیچ چيز ديگري. تنها راه نجات، آگاهي منبعث از قرآن، عزت منبعث از قرآن، بصيرت نشات گرفته از قرآن، تفكر متکی بر قرآن، تلاش و كوشش الهام گرفته از قرآن و به کارگیری صبر و استقامت توصیه شده در قرآن است... یعنی عشق و ايمانی كه در شب تاريك و ظلماني فتنه، راه روشن  اميد را نمایان مي كند.

وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ - و حق را به باطل درنياميزيد و حقيقت را با آنكه خود مى‏دانيد كتمان نكنيد (سوره بقره / آیه 42) 


Monday, November 15, 2010

عرفه؛ روز آگاهی

توقف در صحرای عرفات را، نشانی از آغاز حرکت انسان براساس شناخت و آگاهی دانسته اند.
فردا عرفه است؛ روز شناخت، روز آگاهی ... و چه شیرین است دعای عرفه از زبان حسین بن علی (ع) که در انتخابی بزرگ حج را نیمه تمام گذاشت و برای ماموریتی بزرگ تر راهی شد. چرا؟
زیرا شناخت و آگاهی امام نسبت به درد جامعه اش او را برای ایستادگی در مقابل بدعت ها فرا می خواند.
تفاوت حسین بن علی با آنها که تنها صورتی از دین را با خود داشتند در همین آگاهی و شناخت بود ... آگاهی نسبت به واقعیاتی که در بطن جامعه جاریست ...
دعای عرفه منسوب به امام حسین نیز مظهر راز و نیازی انسانی آگاه است که مسیر عبودیت خداوند را از سر شناخت انتخاب کرده است.
در فرازهایی از این دعای زیبا با ترجمه دکترعلی شریعتی می آید:
پروردگار من
مرا از هول و هراس های دنیا و غم واندوه های آخرت رهایی ببخش
و مرا از شر آنان که در زمین ستم می کنند در امان بدار
خدایا
به که واگذارم می کنی؟
به سوی که می فرستی ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی برگردانند
یا به سوی غریبان و غریبه گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند
یا به سوی آنان که ضعف مرا می خواهند و خواری ام را طلب می کنند
من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من ...
ای پشت و پناهم در هجوم بی رحم مشکلات
ای مونس و مامن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی کسی
ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره ی اندوه و غربت و خستگی
وقتی که راه ها و مذهب ها با همه ی فراخی شان مرا به عجز می کشانند
و زمین با همه ی وسعتش بر من تنگی می کند
اگر نبود رحمت تو بی تردید من از هلاک شدگان بودم
و اگر نبود محبت تو بی شک سقوط و نابودی تنها پیشروی من می شد
خدای من
خواندمت پاسخم گفتی
از تو خواستم عطایم کردی
به سوی تو آمدم آغوش رحمت گشودی
به تو تکیه کردم نجاتم دادی
به تو پناه آوردم کفایتم کردی
خدایا
از خیمه گاه رحمتت بیرونمان مکن
از آستان مهرت نومیدمان مساز
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان...
خدایا
تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟


فردا عرفه است؛ روز آگاهی و «آگاهی» عنصری سرنوشت ساز است که همواره در طول تاریخ از ناحیه برخی تفکرات مورد بی مهری و مقابله قرار گرفته است. باید برای آگاهی تلاش کرد.
باید خواند، باید گفت، باید نوشت، حتی اگر محدودیت ها فراوان باشند. حتی اگر گفته ها و نوشته ها فیلتر شوند ... مثل این وبلاگ که باز هم گرفتار فیلترینگ شده، اما همچنان هست و از آگاهی می گوید...

Tuesday, November 9, 2010

جنگ و محيط زيست

شانزدهم آبان امسال برای چهارمین بار «مرکز صلح و محیط زیست»، همایش روز جهانی مقابله با آثار جنگ بر محیط زیست را برگزار کرد. ششم نوامبر هر سال از سوی سازمان ملل چنین عنوانی گرفته تا فرصتی برای پرداختن به اثرات بسیار منفی و مخرب منازعات و مناقشات مسلحانه بر طبیعت و محیط زیست انسان باشد
در سخنرانی افتتاحیه این همایش ابتدا اشاره ای داشتم به اولين كنفرانس بين‌المللي بررسي آثار مخرب جنگ بر محيط زيست که در سال 1363 در دانشگاه تهران توسط مرحوم دکتر تقي ابتكار برگزار و در آن صدام حسین به عنوان نابود كننده محيط زيست معرفی شد
ای کاش در آن سال ها سازمان ملل از این زاویه نیز به جنگی که علیه ایران به راه انداخته بودند، نگاه می کرد .به هر حال جنگ‌ها نه تنها منجر به نابودی انسان ها و سرمایه های آنان می شود بلکه ضررهاي جبران‌ناپذيري به محيط زيست وارد می آورد كه امروزه نمونه های بارز آن را می توان در کشورهای درگیر مانند ایران، عراق، كويت، لبنان، اراضي اشغالي، پاكستان و افغانستان مشاهده كرد.

همچنین هشدار دادم که فروش تسيلحات نظامي و نظامي‌تر كردن كشورهاي منطقه خطر بالقوه‌اي براي محيط زيست به حساب مي‌آيد.
شاید این آرزوی دور یا حتی محالی باشد، اما ابراز اميدواري كردم که موضوع تخاصم و جنگ‌هاي مسلحانه براي هميشه از منطقه و جهان رخت بربندد تا طبيعت بتواند سرمایه های خود را برای رشد کیفی زندگی بشر ارایه کند.
آيت‌الله دکتر مصطفي محقق داماد سخنران اصلي جلسه هم با بيان اينكه نابودي محيط زيست و تاثير آن بر زندگي بشر از مهم‌ترين مسائل روز است تاكيد كرد: پيامبران الهي هميشه تاكيد داشتند كه جهان به عنوان امانتی الهي به بشر سپرده شده تا بتواند از آن بهره لازم را ببرد، اما به جای آن شاهد بروز شرم آور جنگ‌ها و افزایش جنگ‌افزارها و نابودي محيط زيست هستیم.
دکتر محقق داماد به این که قطعنامه های زیست محیطی باید توسط همه کشورها رعایت شود، گفت:  طبيعت موجودي زنده است. با اين موجود زنده نباید به تخاصم پرداخت یا آن را تهديد کرد. بشر بايد ديدگاه خود را نسبت به جهان هستي تغيير دهد. چنانچه پيشنهادات كشورهاي صنعتي براي حفظ محيط‌زيست بيشتر بر پايه منافعشان است، در حالی که می بایست بر پایه منافع کره مسکون اصلاح شود.
آقای محقق داماد به نکته جالب دیگری هم اشاره کرد. او گفت: ايرانيان حتي قبل از اسلام براي عوامل طبيعي مانند آب، آتش، هوا و خاك ارزش فراوان قائل بودند و تهديد هر كدام از این عناصر را گناهي نابخشودني به حساب مي‌آوردند.


در این همایش نماینده سازمان ملل، نماینده صلیب سرخ جهانی و سفیر کرواسی مطالبی عنوان کردند که در  خبرها (اینجا) آمده است.
البته طبق معمول آقای دکتر اسماعیل کهرم هم سنگ تمام گذاشت و بخش دوم این نشست را به بهترین نحو مدیریت کرد؛ به علاوه مطالب مفیدی که در مورد آثار جنگ های عراق در منطقه بیان داشت.

Thursday, November 4, 2010

چرا تحریف 13 آبان


این هفته در شورای شهر ضمن یادآوری واقعه 13 آبان، به تلاش عامدانه ای که برای تحریف تاریخ و تخریب شخصیت های این حادثه می شود، اشاره کردم.
به خصوص امسال با توجه به نوار منتشر شده از صحبت های یک فرد نظامی که مدعی شده واقعه 13 آبان ساخته و پرداخته عناصر امریکایی بوده و شخصیت برجسته ای مانند آقای موسوی خویینی ها را مشکوک خوانده، به چنین تلاشی برای دگرگون جلوه دادن تاریخ پی می بریم.
اما چرا چنین سخنانی مطرح می شود؟
زیرا اذهان باید به این سمت جهت داده شود که اگر امروز با این شخصیت ها برخورد می شود یا زندانی می شوند به دلیل پیشنیه تاریخی آنهاست. می خواهند بگویند پدیدآورندگان آن واقعه (که در سال 76 به جریان اصلاحی پیوستند و از معترضان وضعیت کنونی هستند) از اساس منحرف بوده اند. اصرار هم دارند که عده ای از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پشیمانند تا به این نتیجه برسند که دچار انحراف از مسیر شده اند.
البته من از دانشجویان کسی را نمی شناسم که از آن اقدام با توجه به شرایط خاص زمانی پشیمان باشد. آن روزها دانشجویان از تکرار واقعه سیاه کودتای 28 مرداد 1332 که دولت ملی دکتر محمد مصدق را سرنگون کرد، نگران بودند (توضیحات بیشتر اینجا). اگر چه بهره‌برداري‌هايي که از اين جريان شد و اینکه چگونه مناسبات ايران و آمريكا و ديگر مناسبات بين‌المللي را تحت تاثير قرار داد، جاي ارزيابي و نقد دارد.
در این میان باید پرسید نیروهای اصولگرایی که یکی از اصول خود را مبارزه با استکبار می دانند، چرا امروز در مقابل تخریب ها و تحریف های تاریخی سکوت می کنند؟ آن هم در حالی که  هدف بسیاری از این تخریب ها  به دوره امام باز می گردد.